آرامِستان صائب تبریزی در تاخت و تازِ وَندال گرایان

چهارشنبه 5 اردیبهشت 1403





آرامِستان صائب تبریزی در تاخت و تازِ وَندال گرایان



 

بی مهری و دست اندازی ها به آرامِستانِ صائب همچنان ادامه دارد

 

 

 

تارنمای فرهنگی مهرگان- گروه میراث فرهنگی- سیاوُش آریا*

 

 

آرامِستان صائب تبریزی در اسپهان(اصفهان) همچنان در تاخت وتازِ وَندال گرایان(ویران گرها) و مورد دست اندازی آنان است. وَندال گرایان بر روی سنگ گور این چکامه سرا ، کاشی ها و دیوارهای این یادمان ملی، یادگاری نوشته اند. بخشی از سنگ گور را شکسته و کاشی های پیرامون آن را آتش زده و سیاه کرده اند.

دشواری هایِ  دیگر این آرامستان و باغ زیبا، پوسیدگی، ترک وشکاف و ریختن بخشی از پایه های ستون ها و کاشی های مجموعه است. آینه کاری ، کاشی ها وگچ هایِ  روی سقف این یادمان در بخش هایی فرو ریخته و چشم انداز آن را زننده و زشت کرده است. از دیگر سو، بازمانده های شمع بر روی سنگ گور این چکامه سرا ریخته شده و مایۀ آزار دل سوزان و فرهنگ دوستان شده است.

اما نکتۀ در خور توجه این است که این آرامستان و باغ مجموعه ای است که دارای کتاب خانه، جایگاه فرهنگی هنری و دبیرخانه هیات هماهنگی ونظارت بر کانون های فرهنگی و هنری مساجد استان اسپهان است و جایگاه رفت و آمد دانشگاهیان و فرهنگیان است و هر روزه افراد بسیاری به این مجموعه می روند. باید اشاره کرد که این افراد نه تنها هیچ توجهی به این یادمان نمی کنند بلکه خود نیز با آوردن خودروهای شخصی به این باغ، چشم انداز این مجموعه را خدشه دار و زشت کرده و در واقع به دشواری های آن افزوده اند.

باید یادآوری کرد که این یادمان با ارزش و جایگاه چکامه سرای نامدار زمان صفوی هنوز در سیاهۀ یادمان های ملی به ثبت نرسیده است و همین خود شوَند بی مهری و بی توجهی و در نتیجه دست اندازی افراد نا آگاه شده است.

نکتۀ دیگری که باید ازآن نام برد عدم شناخت ومعرفی از سوی مسوولان فرهنگی است به گونه ای که بیشتر مردم شهر اسپهان از وجود چنین  جایگاهی نا آگاهند!  این باغ-گردشگاه با وجود این که در دست شهرداری است و از دیدگاه بودجه هم با دشواری روبرو نیست بازهم نا شناخته مانده و مورد بی مهری قرار گرفته است.

از دیگر سو، این جایگاه بدون نگهبان و ایستگاه(باجه) فروش بلیت است و این پرسش را  پیش می آورد که آیا جایگاه ادبی،میراثی او و حتا گردشگری که دغدغه و شعار مسوولان فرهنگی کشور است برای آنان به اثبات نرسیده است یا به گفته ای به ارزش های آن پِی نبرده اند؟ چگونه است که ازجایگاه همۀ  بزرگان و نام آوران( مشاهیر) ادبی کشور پاسداری می شود و نگهبان دارند و آن را ارج می نهند، ولی این گردشگاه میراثی را نه؟

باید یادآوری کرد که زمستان سال 1391 در گزارشی کامل دشواری های این مجموعه را در خبرگزاری ایسنا بازتاب دادم و همان زمان روابط عمومی میراث فرهنگی با تایید دشواری های پیش رو پیمان همکاری بسته بود. اما با گذشت 16 ماه، به گفته ای " در همچنان برهمان پاشنه می چرخد" ! این نشان می دهد که مسوولان برای این که پاسخی به خبرنگاران داده باشند وعده و وعیدهایی می دهند. و مهم تر ازهمه، ارزش وجایگاه والای میراث فرهنگی برای آنان آشکار نشده است.

در این میان کارشناسان و دلسوزان فرهنگ ایران، بارها بارها به پالایش فرهنگ و آموزش در میان مردم به ویژه جوانان اشاره کرده اند و خواستار گنجاندن درسی به نام میراث فرهنگی و زیست بوم در آموزش و پرورش شده اند. از دیگر سو، روزنامه ها و خبرگزاری ها و به ویژه رسانه ملی، صدا وسیما بسیار کم به این گونه جستارها پرداخته اند. به باور کارشناسان تا هنگامی که صدا و سیما و نهاد های فرهنگی وارد میدان نشده و کار آموزش را بر دوش نگیرند با این گونه دشواری ها روبرو هستیم. در صدا و سیما که رسانۀ ملی و تاثیرگذاری درمیان انبوه مردم است هر روزه تبلیغات بسیاری درباره خوراکی ها،پوشاک و... وجود دارد، ولی درباره میراث فرهنگی و جایگاه آن تنها در روزهایی از سال مانند، هفته میراث فرهنگی آن هم بسیار کوتاه و گذرا سخنانی گفته می شود که جا دارد مسوولان که شعار گردشگری را به زبان می آورند به آن عمل کنند. مهم ترین دستاورد آن هم می تواند سود فراوان اقتصادی و پیشرفت صنعت گردشگری باشد. یک نکته را نیز نباید فراموش کرد که تنها راه پیشرفت اقتصادی کشور و مبارزه با بیکاری گسترش صنعت گردشگری و پاسداشت میراث تاریخی و فرهنگی است.

دربارۀ  دشواری ها ی این یادمان و پدیده وَندالیسم، سعید فلاح فر کارشناس میراث فرهنگی به تارنمای فرهنگی مهرگان می گوید : این گونه رفتارها پیش از این که یک پدیده اجتماعی باشد، به دیدگاه من ریشه در تربیت و اخلاق های شخصی و یا خانوادگی( به عنوان نمونه کوچک اجتماعی) دارد. شوربختانه افراد هازمان(جامعه) ما به گونه( فراوانی و آماری) دچار بحران تربیتی شده اند. رواج خودخواهی، روزمرگی، ریاکاری، دروغ و... تنها به همنشینی  و رفت و آمدها(معاشرت ها) و امور زندگی کاری و شغلی محدود نمی شود. کسی که احترام به روش ها ی(ضوابط)خانوادگی را نیاموخته، چگونه می تواند به فرهنگ و میراث تاریخی اش احترام بگذارد؟کسی که در روابط خود با دیگران (مراودات) به منافع شخصی و کوتاه مدت خود می اندیشد چگونه می تواند به حقوق ملی و انسانی پایبند باشد!؟

این استاد دانشگاه در ادامه می افزاید : در هازمانی که عشق( به عنوان چرخه ازخود گذشتگی و دگربینی) به ریشخند گرفته می شود و یا از آن به هوسرانیِ زمینی برداشت می شود ، چگونه می توان چشم داشت(انتظار) دیگرخواهی و منافع همگانی و جمعی داشت؟

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، آرامستان  صائب در اسپهان در محلۀ لَنبان، در باغ شخصی خود به نام باغ تکیه بوده است که امروزه در خیابانی که به نام او نامگذاری شده جای گرفته است. آرامستان،  از مِهرازی(معماری) زمان صفویه پیروی کرده است. بنای یاد شده، ایوان زیبایی به درازای 14 متر و 20 سانت، پهنای 6 متر و بلندای 8 متر است که نزدیک 2 متر از کف باغ بلندتر ساخته شده ودارای 10 پله سراسری است. بر روی سر ستون ها، کمان های(قوس های) جناغی جای گرفته و زیر سقف طرحی شَترنجی(شطرنجی) آینه کاری شده است. بخش خاوری و باختری(شرقی و غربی) ایوان دارای دو دهنه، یک ستون و دو کمان است. سنگ گور از یک قطعه سنگ مرمر یکپارچه یزدی است که سنگ گور پیشین را درمیانه آن جاسازی کرده اند. سنگ نبشته ای(کتیبه ای) از او به دبیره(خط) محمد صالح، خوشنویس نامدار زمان صفوی  به جا مانده است با این سروده،

 

محوکی از صفحه دل ها شود آثار من   /   من همان ذوقم که می یابند از گفتار من  

 

در برابر ایوان آرامستان، حوض و آبنمای بزرگی مانند حوض کاخ چهلستون  ایجاد شده است.

محمد علی صائب تبریزی ، نزدیک سال 1000 تا 1010 مَهی(ه.ق) در تبریز زاده شد. پدر او بازرگانی نامدار بود و خانوادۀ  او از کسانی بودند که به دستور شاه عباس یکم صفوی از تبریز به اسپهان آمده و در محلۀ  عباس آباد ساکن شدند. او در اسپهان به آموختن دانش زمانه خود پرداخت. در سال 1034 مهی به هندوستان رفت و پس از آن به هرات وکابل. این چکامه سرا در سال 1042 مهی به ایران بازگشت ودر اسپهان ماندگار شد. شاه عباس دوم به شوَند توانایی های او در غزل سرایی به او فَرنام(لقب) مَلکُ الشعرایی داد. او نزدیک 80 سال زندگی کرد و سرانجام در 1087 مهی در اسپهان دیده از جهان فرو بست. او را نامدارترین چکامه سرای روزگار صفوی می دانند که سبکی را به شایستگی(کمال) رساند که چند سده پس از آن روش و سبک هندی نامیده شد. او را چکامه سرای تک بیت ها نیز گفته اند :

 

 پاکان ستم ز جور فلک بیشتر کشند /  گندم چو پاک گشت خورد زخم آسیا.

 


 

 

اداره راهنمایی، چشم انداز شناسه بنا را خدشه دار کرده است

 

 

 

انبوه یادگاری نویسی ها

 

 

 

این همه زیبایی را با بی خردی و ناآگاهی به ویرانه ای تبدیل کرده ایم

 

 

 

با اشیاء نوک تیز روی سنگ گور یادگاری نبشته اند

 

 

 

بخشی از سنگ گور را شکسته اند

 

 

 

بدون شرح

 

 

 

به شوند عدم رسیدگی کاشی های ستون ها کم کم ویران می شوند

 

 

 

 

جوی آب باغ آرامستان که چند سالی خشک شده و درختان آن نیز در حال از میان رفتن هستند

 

 

 

 

دیوار سنگی که از مرمر است را به آتش کشیده اند؟

 

 

 

سنگ گور صایب تبریزی در اسپهان و روزگار پر درد او

 

 

 

 

کاشی های درون سقف آرامستان رو به ویرانی است

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وضعیت درون سقف آرامستان

 

 

 

 

 

 

 

*دبیر انجمن مهرگان- فعال میراث فرهنگی، گردشگری، ادبی و زیست بوم- پژوهشگرتاریخ وفرهنگ ایران



1393/02/31
بازدید : 1727


دیدگاه ها

اناهيتا

با درود و سپاس ويژه. شوربختانه اين سرگذشت تلخ و دردناك همه‌ي يادمان‌هاي باستاني و تاريخي اين كشور است. بهتر بود در پايان از نوشته‌ي روي سنگ آرمگاه كه از ديدگاه من گزاره‌ي چشمگيري است، نيز نگاره‌اي مي‌افزوديد. «عالم پرست از تو و خاليست جاي تو»

دیدگاه خود را بنویسید