«شهر سوخته» جهانی شد

جمعه 31 فروردین 1403





«شهر سوخته» جهانی شد



تارنمای فرهنگی مهرگان- گروه میراث فرهنگی- مارال غلامی*

 

میدان تاریخی «شهر سوخته» در سی‌وهشتمین نشست جهانی یونسکو که در دوحۀ قطر برگذار شد، با رای موافق نمایندگان هَموَند(عضو) و دفاع 16 نماینده از کشورهای باشَنده(حاضر) در این نشست، در سیاهۀ(فهرست) میراث جهانی به ثبت رسید.


 

درهمین زمینه و دربارۀ ارزش میدان تاریخی شهر سوخته ، دکترحکمت‌اله ملاصالحی باستان شناس و استاد دانشگاه تهران به تارنمای فرهنگی مهرگان می گوید: «شهر سوخته تنها یک شهر از شهرهای زنجیره‌ای در حوزۀ هامون و هیرمند در دوران مِفرغ است. در این گستره دگرگونی شهرنشینی که برای کشور و هازمان جهانی بسیار ارزشمند است، رخ ‌داده‌است. بخش خاوری (شرقی) ایران برای ما بسیار ویژه است. زیرا نخستین استوره‌ها و پهلوانان استوره‌ای ما در آن‌جا شکل می‌گیرند. اشو زرتشت هم در بلخ و در خاور ایران به‌پا می‌خیزد و ریشه‌های فرهنگی بومی این سرزمین در آن‌جا دیده‌می‌شود. بنابراین ثبت جهانی آن ثبت یک میراث بسیار ارزشمند ملی و جهانیِ میهن ما است و من شایسته می‌دانم به‌جای شهرسوخته از تمدن حوزه هامون و هیرمند نام ببریم.»

دکترملاصالحی افزود: «شهرسوخته یک کانون شهری در میان زنجیره‌ای از کانون‌های شهری دیگر است که باید کاوش و حفاری شود، یادمان‌هایش از خاک بیرون آورده و به گنجینه‌ها(موزه ها) وارد شود و در نهایت به هازمان (:جامعه) جهانی شناسانده‌شود.»

این استاد دانشگاه تهران ادامه می دهد: «هر چه میراث ملی ما ثبت جهانی شود به آشتی(صلح )جهانی نیز کمک می‌کند و هازمان جهانی نیز به کشوری که چنین نقش تعیین کننده و اثرگذاری در دگرگونی‌های روستانشینی، شهرنشینی و تمدن داشته، حساس شده و از آن پشتیبانی می‌کنند.»

«شهر سوخته به عنوان یک گنجینۀ ‌ باز شناخته می‌شود و نگهداری از میراث حفاری‌شده و آثاری که از درون لایه‌ها برگرفته‌شده، وارد گنجینه‌ها شده و چه میدان باستانی که نیاز به بازآرایی (مرمت) جدی دارد، می‌تواند به پایگاه ارزشمند باستان‌شناختی، پژوهشی و آموزشی برای هازمان جهانی و کشورمان دگرگون شود. که شوَند (:باعث) رشد بازرگانی (:اقتصاد) و فرهنگ آن گستره خواهد شد.»

این باستان شناس از همیاری سازمان‌ها و ارگان‌های دیگر برای سرانجام نیک  یادمان‌های نیاکانی این سرزمین گفت: «پیشنهاد من این است که همۀ  نهادهای فرهنگی، سیاسی، اجرایی، دادگذاری (:قضایی) و  وزارت خارجه،  میراث فرهنگی و دانشگاه‌ها دست در دست هم  داده و کوشش کنند  تا میراث گران‌ بهای مادی و مینُوی (معنوی) از نوع ملموس و ناملموس بازمانده کشورمان به ثبت جهانی برسد.»

 

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، شهر سوخته نام تپه‌های به هم پیوسته‌ گسترده‌ای است که در 56 کیلومتری راه زابل به زاهدان  جای گرفته است. بلندی تپه‌های  اَپاختَری اَواختری (شمالی ـ جنوبی) بین 12 تا 18 متر مربع از کف زمین‌های  پیرامون است و میدان (مساحت) آن‌ها بین 12 تا 18 هکتار است و در کنار یکی از کهن‌ترین رودخانه ها به نام  هیرمند جای گرفته و از ارزشمندترین مراکز دوران مفرغ در  خاور ایران به شمار می‌رود.

این شهر باستانی یکی از بزرگ ترین شهرهای فلات ایران است، به عبارتی آزمایشگاهی بزرگ در بیابانی کوچک است که  از راه پژوهشِ آثار یافت‌شده می‌توان دگرگونی‌های دانش و فنون گوناگون در فلات ایران را دریافت‌کرد. باستان‌شناسی، جامعه ‌شناسی، بازرگانی  درونی و جهانی، تاریخ دگرگونی ادیان، شهرنشینی و شهرسازی، مِهرازی(معماری)، هنرهای سنتی، تاریخ آغاز نوشتن (کتابت)، تاریخ پژشکی، جانورشناسی، دانش تغذیه، کشاورزی، دامداری، جانورشناسی، گیاه‌شناسی، زمین‌شناسی، فلزکاری، سفالگری، جواهر سازی، بافندگی، خراطی و منبت‌کاری را در مانده های( بقایای) این شهر بزرگ یافت می‌شوند.

این شهر موجودیت خود را در هزاره‌های چهارم و سوم پیش از زایش عیسا (ق.م) وام‌گذار رودخانه پرآب هیرمند و دلتای آن بوده‌است. 120 هکتار از گستردگی 151 هکتاری شهر دارای آثار و مانده های باستانی است و گسترده‌ترین دوره آن وابسته به لایه‌های هفتم تا پنجم ، یعنی سال‌های 2800 تا 2500 پیش از زایش عیسا است که گستردگی شهر نزدیک 80 هکتار می‌رسیده‌است. بیش از نیمی از سطح شهر پوشیده از توده‌های سفال‌های شکسته، سنگ، فلز، خرده‌سنگ‌های نیمه قیمتی و سایر مواد جابجاشده (:منقول) باستانی است.

اشیای جابجا شده باستانی بسیار گونه‌گون است. بر  پایۀ تراکم مواد باستانی در یک متر مکعب خاک شهر سوخته بیش از چهار میلیارد ماده فرهنگی و باستانی از لارو حشرات، دانه‌های گیاهی تا مَهره‌های سنگی، اشیای سفالی و چوبی تا انسانی در میان خاک‌های این شهر موجود است و نشان‌دهندۀ  این واقعیت است که این نقطه مکانی برای فراهم و پخش مواد نخستین و اشیای ساخته شده برای مصارف  درونی و نیز صادرات خارجی بوده‌است.

در این شهر باستانی افزون بر سفال‌ها، پیکره‌های کوچک گِلین، سفالی و سنگی انسان و جانور، اشیای چوبی، حصیری، ابزار بافندگی، پارچه و طناب و... یافت شده‌است. سنگ‌های نیمه بها وارداتی چون لاجورد، عقیق و فیروزه پس از درونشُد( ورود) به شهر سوخته به وسیلۀ  صنعتگران این شهر تراش داده‌ و برای آراستن اشیاء  بهره می بردند سپس برای صدور به سرزمین‌های دور دست آن سوی دریای پارس و میان‌رودان (بین‌النهرین) به ایستگاه‌های مبادلاتی موجود در این سرزمین‌ها فرستاده می‌شده‌است.

پیکره‌ها در گروه جانوران می‌توان به کفتار، پلنگ، قوچ، شتر و پرنده اشاره کرد و پیکره‌های انسانی، زنان به دو گونه نشسته با شکم برآمده و پاهای دراز و ایستاده بدون آراستگی و گاهی با کودکی در آغوش و یا بسته به پشت و مردان بیشتر ایستاده با دست‌های باز و آویخته و عضلات برجسته دیده‌می‌شوند.

پیدا شدن ابزار گوناگون بافندگی و ریسندگی چوبی، گِلی، سفالی و فلزی نشان‌دهندۀ تولید پارچه در شهر سوخته بوده‌است و بیشتر پارچه‌ها به رنگ بَنَکی(قهوه‌‌ای) سوخته و کِرم هستند. اما بیش از چند مورد نیز با پارچه‌های دو رنگ برخورد شده‌است. ریسمان‌ها نیز همین گونه بوده‌اند و ریشه ریسمان‌ها گیاهی است در حالی‌که پارچه‌ها ریشه گیاهی و جانوری هستند.

در اشیاء  چوبی، قالب کفش، جعبه‌ها، ابزار کار و آراستنی دیده‌شده در کاوش‌های سال 1379 دو شانه شکسته در بناهای تاریخی پیدا شد که کهن‌ترین نمونه در ایران و شاید در جهان باشد. در روی دسته، هنرمند ابتدا با خراطی میدانی بوجود آورده و سپس با چوب‌های گوناگون که دارای شکل هندسی و رنگ‌های گوناگون هستند پُر کرده‌است.

در  جهان پیشرفته شهرسوخته پرداختن به جهان پس از مرگ از ارزش ویژه‌ای برخوردار بوده‌است. نهادن سدها چیز گوناگون و خوراکی و ابزار کار همگی نشان‌دهنده این باور است. نمونه‌های گوناگونی از گورها پیدا شده که تنها دارای یک جمجه بوده و با آیین کامل مذهبی خاک ‌شده‌است و در برخی گورها جمجمه‌ها به گونه‌ویژه‌ای در کنار هم چیده‌شده‌است. در نمونه‌های جالب در گورهای شماره 609 و شماره 2301 جمجمه‌ها به شکل دایره در کنار هم  گذاشته شده و سایر استخوان‌های افراد به خاک سپرده‌شده در چاله میانی و بین جمجمه‌ها خاک ‌شده‌اند. یا در گور 1003 جمجمه‌های سیزده گانه انسانی در روی دیواره گور و باقی اسکلت‌ یک مرد 45 ساله در مرکز به همراه جمجمه سه سگ است.

با وجود پیکره‌هایی از جانوران مانند گراز، در میان استخوان‌های جانوران شهر سوخته استخوان‌های این جانور دیده‌نشده‌است. با توجه به این‌که گراز نماد تناسخ ویشنو در هندوستان بوده، وجود چنین پیکره‌های وجود نوعی توتم‌پرستی در شهر می‌تواند باشد. پیکره گاو و گاوکوهان‌دار از پیکره سایر جانوران بیشتر دیده‌می‌شود. گاو در سیستان، ارزشمندتر از آن بوده که پیکره آن تنها اسباب بازی کودکانه‌ای باشد و می‌توان پیوند آن را با استوره های وابسته به ماه، خورشید و اَختر آسمانی(صورت‌های فلکی) نیز دانست. و از سوی دیگر نیروی گاو و سودی که در زندگی روزمره مردم داشته است.

اشیای تزیینی بیشتر در دسترس زنان و نزدیک دست‌ها و یا سر و جمجمه آنان قرار داشته‌اند، مُهرها نشانه قدرت و کنترل اقتصادی بوده‌اند و بیشتر در کنار بازوی فرد خاک شده‌بودند. خوراکی در همه‌جای گور گسترده شده‌بود و بیشتر یک لیوان یا کاسه از عصاره انگور بوده‌اند. در برخی موارد تعداد مُهره‌ها به 200  دانه می‌رسد که برای منجوق‌دوزی در روی لباس بهره‌برده‌اند و برخی مهره‌ها از روی قرار گرفتن و شمار کم نشان از یک باور مذهبی دارد.

 

*هَموند(عضو) انجمن مهرگان- فعال فرهنگی تهران و خبرنگاراَمُرداد



1393/04/02
بازدید : 1085


دیدگاه ها

محمد الف

درود بر شما اگاهی های ارزشمندی در نوشته بود باسپاس فراوان. کنشواژه(فعل)پیشوندی گزاردن /به معنای بجای آوردن /اجراکردن/ به همین شکل درست است.بنابرین در متن بالا واژه های دادگذاری و برگذاری نادرست وبه این شکل تصحیح کنید:برگزاری دادگزاری.از شمایان می خواهم در نگارش واژگان پارسی بیشتر دقت کنید با سپاس دوباره

با درود و سپاس از ژرف نگری شما / دوست ارجمند، بیش از هفتاد درسد واژه هایی که با (ز) می نویسیم نادرست است و در اصل با (ذ) نبشته می شود که یک وات (حرف) اوستایی است. برگذاری برای آیین ها(مراسم) جشن ها و سوگ ها به همین گونه است. به فرهنگ دهخدا سری بزنید و توضیحات همین واژه را ببینید. واژه دادگذاری نیز به همین روش درست است. دیگرنمونه های اشتباه نویسی ما، سپاس گذارم است و... سپاس از توجه و منش پاک آریایی تان. شادزی
پاینده ایران

جعفریان

درود بسیار خبر خوشحال کننده ای بود امیدوارم ارزش تمامی میراث های ایران بر همگان ثابت بشه با احترام

با درود و سپاس / آری خشنود کننده است. اما از این پس کار سخت تر است زیرا باید به دید یک بازمانده جهانی به آن نگریست و مهم تر از همه پاسدار و نگاه بان آن بود / بازمانده های تاریخی این سرزمین برای همه اثبات شده است این ماییم که به آن ها دهن کجی کرده  و بی هویت شده ایم. امید که روزی رسد که بفهمیم که  هستیم؟ و چه می کنیم؟
پاینده ایران

دیدگاه خود را بنویسید