تعرض به سنگ نگارۀ «تینا» در اَندیکا

سه شنبه 28 فروردین 1403





تعرض به سنگ نگارۀ «تینا» در اَندیکا



 

 

 

 

 

 


 

 

تارنمای فرهنگی مهرگان گروه میراث فرهنگی سیاوُش آریا*

 

سنگ نگارۀ اِلیمایی نامدار به «تینا» در شهرستان اَندیکا، مورد دست اندازی افراد نابِخرد و قاچاقچیان اَموال فرهنگی جای گرفته و بخش هایی از آن شکسته شده است.

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، نبود آموزش در میان جامعۀ بومی و شناسایی (معرفی) نکردن یادمان های تاریخی و فرهنگی به مردم از سوی مدیران و سرپرستان (مسوولان) شهری به ویژه سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و رها کردن و رسیدگی نکردن به آنان، انگیزه ای شده تا برخی از افراد فرومایه و نابِخرد و قاچاقچیان اَموال فرهنگی به بهانۀ پوچ یافتن گنج به این یادگارهای ارزشمند آسیب رسانده و آن ها را از میان ببرند.

اما سنگ نگارۀ بی همتا و ارزشمند «تینا» یا «سوز تینا» در روستای چُلوار اَندیکا که وابسته به دورۀ کمتر شناخته شدۀ اِلیمایی ها بوده و آگاهی های ما از این دوره بسیار ناچیز است از سوی قاچاقچیان اَموال فرهنگی و افراد نابِخرد و نادان، مورد دست اندازی جای گرفته و بخش هایی از آن شکسته شده است. گذشت زمان و عوامل طبیعی همانند باد و باران های اَسیدی و ... به همراه رسیدگی نکردن و رها کردن این یادمان تاریخی به حال خود از سوی سازمان میراث فرهنگی و بدتر از همه عوامل انسانی که بی شرمانه و بی رَحمانه به آن سنگ پرتاب می کنند، مایۀ پوسیدگی و خوردگی و فرو رفتگی سطح سنگ نگاره شده و آن را به کام مرگ فرو برده است.

سخن درخُور نگرش (نکته قابل تامل) و دردآور این است که برخی از عشایر بختیاری که بیشتر کوچ رو بوده و در شمال خوزستان به ویژه در روستاها و آبادی های شهرستان اَندیکا زندگی می کنند، سنگ نگاره های باستانی را بُت یا طلسم پنداشته و در مسیر خود به آنان سنگ پرتاب می کنند!؟ مایۀ شرم و شگفتی است که عشایر بختیاری که فرهنگ ایرانی وامدار دلاوری ها و ازخودگذشتگی آنان در درازای تاریخ کهنسال این مرز و بوم بوده، امروزه بر اثر نبود آموزش و پالایش فرهنگ به نیاکان بختیاری خود که همین خاندان های بومی اِلیمایی هستند، این گونه دست درازی کرده و زمینۀ نابودی آنان را فراهم می آورند. این موضوع بیانگر کوتاهی و کم کاری مدیران فرهنگی استان به ویژه سازمان میراث فرهنگی در چند دهۀ گذشته بوده است. جای پرسش دارد که عشایر بختیاری که شیرهای سنگی را به نشانۀ دلاوری و مردانگی بر سر گورهای خود می گذاشتند، چگونه امروزه با نیاکان و پدران خود چُنین رفتارهایی را می کنند؟ هرچند این موضوع، افراد کمی از این جمعیت دلاور را در برمی گیرد، ولی این گونه رفتارها، ناشی از نبود آموزش در میان آنان بوده و راه بسیار درازی را باید در این راستا پیمود و نیاز به کارهای فرهنگی فراوان است. برای نگارنده نیز، بسیار دردناک و مایۀ افسوس بود که بیشتر مردم این منطقه ها،  سنگ نگاره های اِلیمایی که یادگارهای ارزشمند نیاکانی ما است را به نام های بُت و طلسم می نامیدند. بی گمان همین اندیشه ها است که انگیزۀ نابودی یادمان های تاریخی ما به ویژه سنگ نگاره ها در این منطقه ها شده است. در این میان، پالایش فرهنگ و آموزش اَمری بسیار بایسته (ضروری) به شمار می آید و کوتاهی در این زمینه، تاوان سنگین و سختی را برجای خواهد گذاشت.


نام گذاری بُت بر روی سنگ نگاره های اِلیمایی، آسیب رسان است


جعفرمهرکیان، باستان شناس و پژوهشگر دورۀ اِلیمایی در همین زمینه به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : «عشایر بختیاری، نگارکَندهای (نقش برجسته) سنگی وصخره ای را به نام های گوناگونی از جمله بُت و یا بتا (بت ها) می نامند. این نام، شاید بخش فراوانی ازنام نگارکَندها است. نمونۀ آن نگارکَند «شیرینوموری» است که من در بررسی هایم آن را کشف و شناسایی (معرفی) کرده ام که به نام "بتا شیرینو" نامیده می شود. درهمین راستا باید نگارکند کوه تینا را با گویش بختیاریان بومی «بَرد بت» کوه تینا بنامیم، همان گونه که چندین سده است، نامیده می شود. به باورهمگانی (عمومی) در نزد عشایربختیاری، امروزه هرتندیس یا نگارۀ آدمی، بُت است و پیکره های سنگی را بت می دانند! هر چند این نام گذاری بسیار آسیب رسان بوده است. درگذشته و در دورۀ جاهلیت، نزد تازیان بیابانگرد، بت پرستی همانند نماد ایزدان و خدایان پنداشته و پرستیده می شد.

یکی از رویدادهای تاریخی آغاز و پدیداری اسلام، بت شکنی یا نابود کردن نمادهای خدایان درمکه و... بود. از همین روی، نام بت با شکستن همراه شد وسنگ پراکنی به بت ها خوشایند و برطرف کنندۀ شر و آ فت های مرموز و زدودن (رفع) چشم زخم بود. شوربختانه (متاسفانه) امروزه کوچگران عشایر بختیاری با رسیدن به نگارکَندها و با بت پنداشتن آن ها برای زدودن شر و از میان بردن نشانه ها و پیشامدهای بد و بدشگون، گذر وکوچ خویش را بیمه می کنند! هم اکنون گمان برید که در چندین دهۀ گذشته، چند هزاربار به سوی پیکره ها در نگارکَندها، سنگ پراکنی برای زدودن شر شده است. و درکوه تینا و «شیرینو» و«الگی تپا» در دامنۀ جنوبی زردکوه بختیاری، نگارکندهای تاریخی و ملی ما را خدشه دار کرده و به آن ها آسیب رسانده اند».


پیشینۀ پژوهشی سنگ نگارۀ تینا


مهرکیان دربارۀ بررسی های باستان شناختی سنگ نگارۀ اِلیمایی «تینا» گفت : « لویی واندِنبِرگ، باستان شناس بلژیکی که بیشتر بر روی آرامگاه های لرستان و به ویژه مفرغ های لرستان کارکرده است به همراهی «اریک اسمکنز» از این نگارکند دیدار و آن را مستندنگاری کرده اند. همچنین «اسمکنز» طراح و عکاس این یادمان تاریخی بود. از سویی، وی وصف پرتاب هزاران سنگ در چندین سده ای که این نگارکَند بُت پنداشته می شده است را کرده و از آسیب دیدگی و محوشدگی و خوردگی سطح سنگ نگاره نیز، نام برده است.

واندنبرگ و «کلاوزشیپمن» از کسانی بوده اند که برای نخستین بار دربارۀ این نگارکَند گزارش هایی را نوشته اند».


کیستی یا هویت شناسی نگارکَند تینا


این باستان شناس و پژوهشگر دورۀ اِلیمایی دربارۀ هویت نگارکَند تینا گفت : « این نگارکند بسیارآسیب دیده وکم ژرفا (عمق) است و مردی بلند مرتبه و چه بسا شاهک اِلیمایی برتخت لَمیده، همانند تَنگ سَروَک بهبهان، پیاله ای بردست و لمیده و حلقه ای بردست دیگر که پشت سرش فردی است که نباید پافشاری ای (اصراری) به زن بودنش داشت، بلکه می توان او را ایزد و یا نیای او دانست. و با وجود آشفتگی نگاره شاید بتوان آن را شاخ فراوانی و یا برکت که در دیگر نگارکندهای اِلیمایی دیده می شود، پنداشت. و باید از آن با نام شاخ خوشبختی، شاخ برکت و یا شاخ فراوانی که از نمادهای هِلنی رومی است که به گونه های دیگر حتا درسوه های ایرانی هم رِخنه کرده است، نام برد».

مهرکیان در پاسخ به این پرسش که چه تاریخی را می توان برای این سنگ نگاره در نظر گرفت، به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : « اِلیمایی ها تاریخ روشنی پس از دورۀ هخامنشیان دارند. این نگارکَند در مسیر بَردنشانده به ییلاقات بازُفت اِلیمایی ها جای دارد. پس با بَرد نشاندۀ الیمایی ها هم زمانی دارد. اما به انگیزۀ نبود سنگ نبشته (کتیبه) یا نگاشته ای کهن در این باره، نمی توانیم تاریخ بسیار درست و دقیقی را برای آن در نظر بگیریم.

در این گونه موارد به تاریخ گذاری نسبی، بَسنده می کنیم تا تاریخ گذاری دقیقی که شدنی و در دسترس نیست. به هر روی، این جا بخشی از گُسترۀ شاهک نشین اِلیماییس است که پس از فروپاشی هخامنشیان به ویژه از زمان اشکانیان تا دورۀ ساسانی برمیانۀ زاگرس میانی فرمانروایی می کردند».

این باستان شناس در پاسخ به پرسشی دیگر مبنی بر این که چگونه می توان از این سنگ نگاره به درستی پاسداری کرد و راه چاره چیست، گفت : « هر کاری که به افزودن چیزی بیانجامد، شرایط تحمیلی تازه ای را پدید می آورد که روند آسیب پذیری را افزایش خواهد داد. و لازمۀ انجام هر کار حفاظتی باید پس از دست کم یک سال پایش (مانیتورینگ) درهمۀ فصل ها از گرمای تابستان تا برف و باران زمستان و مستندنگاری و آسیب شناسی باشد. پس از آن با برنامه ریزی و با نگرش به داده های گردآوری شده از شرایط آب و هوایی، می توان اقدام کرد. اما هم اینک هیچ اقدامی را بدون مستندنگاری و پایش علمی سودمند نمی بینم».

مهرکیان در پایان بر آموزش و آموزش در میان جامعۀ بومی و شناسایی (معرفی) این یادمان ملی همراه با آموزش های مورد نیاز در پیوند با آن، پافشاری کرده و تنها راه نجات این نگارکَند و به گونۀ کلی یادمان های تاریخی دور از دسترس می داند.

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، سنگ نگارۀ اِلیمایی تینا در دامنۀ یکی از کوه های سرسبز بختیاری و مسیر کوچ رو عشایر  بر روی سنگی بزرگ تراشیده شده است. وضعیت جغرافیایی و آب و هوایی و طبیعت زیبای این منطقه، موقعیت آن را بسیار ویژه کرده است. اما دور از دسترس بودن آن به شهر و پایگاه میراث فرهنگی و کمبود امکانات و راه زیبنده، همواره پاسداری و نگهداری از آن را با دشواری رو به رو کرده است. و همین اَمر موضوع آموزش را در میان جامعۀ بومی دوچندان می کند و بایسته است که مدیران و سرپرستان شهری و استانی هرچه زودتر به این موضوع ورود پیدا کرده تا بتوان این یادمان های ملی را که وابسته به آیندگان است، حفظ کرد.

 

 

نگاره های زیر را که به تازگی گرفته شده است، ببینید :

 

 


 

 

 

سنگ نگاره الیمایی، تینا در اندیکا

بخشی از پای شاهک بومی را که شکسته و به آن آسیب فراوانی رسانده اند

شکستگی بخش دیگری از سنگ نگاره که آن را درخطر حذف قرار داده است

بخش هایی از سنگ نگاره را که شکسته اند

یادگاری نویسی بر روی نگارکندها چیزی جز افسوس و دریغ برجای نمی گذارد

شاید بتوان این نگاره را ایزد فراوانی و خوشبختی دانست

حفاری غیرمجاز در کنار یادمان ملی

طراحی که از نگاره انجام گرفته است

شاید بتوان طرح نخستین نگارکند تینا را اینگونه پنداشت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


*پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران راهنمای گردشگری خبرنگار آزاد کُنشگر میراث فرهنگی، گردشگری و زیست بوم دبیر انجمن مهرگان



1396/02/06
بازدید : 2935


دیدگاه ها

بهروز آریانا

براستی که تلاشها و کوششهای شما جناب آریای گرامی ستودنی ست. برایتان آرزوی سربلندی می کنم.

Mahmoud

سلام دوست عزیز مردم کوهستانهای مرتفع شمال خوزستان رو عیلام میگفتن.عیلامیان سرزمین خودرا هتمتی یا هلتمتی میگفتن که همان سرزمین خدایان است. درباستان خدایان ساخت دست بشر رو بُت میگفتن. مردم بختیاری بدرستی آثارنیاکان خودرا حفظ کرده اندوچه بسی اگرتلاش بومیان نبودتابه امروز تمامی نگاره ها به لاشه سنگی بی ارزش تبدیل شده بودند.دلیل اینکه آنها را بُت میخوانند بمعنای شیطان وطلسم نیست واین موضوع به عدم آگاهی واطلاعات شمادراین زمینه برمیگرده..باتوجه به تنگه بُت ها واقع در کوه دلا منطقه دشتگل و وجود تختگاهی در دامنه پایین دست نگاره ها و براساس متن کتیبه ها میبینیم که بین محدوده با نام گردنه خدایان یاد شده..آیا تنگه بت ها همان تنگه خدایان نیست؟؟همان گردنه خدایان معنا نمیده؟؟قوم با اصالت وشجاع لربختیاری اصالت رو نه تنها در گفتار بلکه در کردار وآداب ورسوم نیز حفظ کرده است که بنظرمیادشما این نقاط مشترک آیینی ورسومات امروزی با رسومات و آیینهای باستان رو متوجه نمیشید..بعنوان مثال دلیل اینکه بختیاریها کارهای مهم رو با نگاه به ستارگان وماهها انجام میدن چییه؟براساس کدوم آیین واعتقادروز خوب وبدرو باستارگان مشخص میکنن؟؟نمونه های زیادی هست که اینجا جای بحثش نیست..بُت ها همان خدایان هستند..منظور ازرسرزمین خدایان عیلام و اینکه هتمتی میگفتن چیست؟؟امیدوارم متوجه شده باشیدکه بختیاری ها نزدیک به چندهزارسال نام اون گردنه رو زنده نگاه داشتن و هنوز میگن تنگه بت ها...با دیدگاه نیاکانمون از این گردنه ونگاره ها یادمیکنیم که خوشبختانه در نگاره های کوه دلا این موضوع رو کتبا ومستندبجا گذاشتن تا افکاری جواب سولاتشون روبگیرن.موفق باشید

تینا

درود بر اقای مهرکیان بزرگوار بجهت تلاش و رمز گشایی از اثر تاریخی (نگاره تینا). از همه ی عزیزانی که در نگارش و اشتراک گذاری این آگاهی نقش ایفا داشتند سپاسگذارم ، از تنها ایزد بی همتا خواهان افزایش آگاهی همه ی مردم بویژه بختیاری های عزیزمون رو دارم. حفظ،بازسازی و نگهداری نیاهای الیمایی_ نشانه ی فرهنگ درخشان ایرانه و دقیقا با قلب و عشق در ارتباطه تاا یک وظیفه ی انسان.

دیدگاه خود را بنویسید