شبیخون به قصر اَبونصرِ شیراز

پنج شنبه 9 فروردین 1403





شبیخون به قصر اَبونصرِ شیراز



 







تارنمای فرهنگی مهرگان گروه میراث فرهنگی ــ سیاوُش آریا*

 

کاخ دژ 2300 سالۀ شیراز که به قصراَبونصر نامدار است در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی به سرمی برد و به ویرانه ای تبدیل شده است. این یادمان هخامنشی که در زمان آبادانی از شکوه و بالندگی ویژه ای برخوردار بوده، امروزه مورد دست اَندازی های فراوان و گوناگون جای گرفته و به تپه ای از خاک و سنگ تبدیل شده است.

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، یادمان باستانی و ارزشمند نامدار به «قصراَبونصر» که از آن با نام نخستین اثر ملی ثبت شدۀ شیراز و استان نام می برند در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی روزگار را سپری می کند و حریم و عَرصۀ آن در پیِ دستبرد و دست اَندازی (تعرض) سودجویان اَموال فرهنگی زیر و رو شده و به هم ریخته است. زمین های کشاورزی حریم اثر و گِرداگرد این یادگار نیاکانی ارزشمند را فرا گرفته است. ساخت و سازهای اَفسارگسیخته و بی ضابطه در سه دهۀ گذشته به این سو، حریم و چشم انداز(منظر) آن را خدشه دار کرده و همانند دیواری پیرامونش کشیده شده است. این درحالی است که اگر به نگاره های (تصاویر) هوایی و نقشه های این منطقه در دهۀ 60 خورشیدی نگاهی کنیم، هیچ گونه ساخت و سازی در پیرامون آن دیده نمی شود و می توان به ژرفای فاجعه و زیر پاگذاشتن قانون های میراث فرهنگی پِی برد. هم اینک خار و خاشاک در جای جای این یادمان کهن روییده و بیشتر سنگ های دفاعی این دژ – کاخ بر اثر بی مهری و نبود مرمت و بازسازی و رسیدگی نکردن ازسوی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و گذشت زمان از سازه جدا شده و بر روی زمین ریخته است. بر روی عرصۀ این یادمان دوهزار و اَندی ساله، از گذشته موتورسواران مسیری را برای خود درست کرده و از آن گذر می کنند که دل هر دوستدار تاریخ و فرهنگ و میراث ایرانی را به درد می آورد. چندی است که پَساب (فاضلاب) خانه های بالادست به گونۀ جوی آبی در رو به رو و نزدیک این یادمان تایخی به زمین های کشاورزی سرازیر شده که اَفزون بر بوی بد و صحنۀ ناخوشایند آن، تهدیدی برای زمین های کشاورزی در پایین دست بوده و سلامت آن ها و مردم بومی را به خطر می اندازد. اما بی گمان بزرگ ترین و بدترین درد این یادمان بی همتا و یگانه، تاراج آن به وسیلۀ نادانان و سوداگران اَموال فرهنگی است که به بهانه های خیال اَنگیز یافتن گنج دست به کَند وکاوهای غیرمجاز زده و به لایه های باستان شناسانۀ این اثر ارزشمند آسیب رسانیده و آن را به ویرانه ای تبدیل کرده اند.


گنج های نهفته در کاخ حق ماست!


شاید باورش برایتان سخت باشد که هنوز هستند افرادی که یادمان های ملی و تاریخی را اِرث پدران خود پنداشته و هرگونه دست اَندازی به آن ها را حق مسلم خود می دانند و همچنان به بهانه های خیال انگیز و پوچ یافتن گنج شبانه به قصراَبونصر دستبرد می زنند. حسین 30 ساله که از بومیان پیرامون این یادمان تاریخی است و ازسوی یکی از افراد بومی به نگارنده معرفی شده است می گوید : « دراین محوطۀ تاریخی گنج های فراوان و سکه های تاریخی بسیاری وجود دارد که پدران ما، برایمان به اِرث گذاشته اند و حق ما است که آن ها را به دست آورده و برای خود برداریم!».

وی در دنبالۀ سخنانش با آب و تاب فراوان بیان می کند که چگونه چندین شب با دوستانش به این مکان تاریخی دستبرد زده و به گفتۀ خود به تونلی رسیده که زیر کاخ بیرون می آید و گنج ها همان جا پنهان است!؟ ولی به انگیزۀ ترس از خطر ریزش زمین و فعال شدن گازهای زیر زمینی و تاریکی بیش از پیش در شب تا کنون نتوانسته کامل به درون تونل رود. حسین با وجود آگاهی رسانی ها و توضیحات نگارنده مبنی بر پوچ بودن چنین سخنانی و خیال اَنگیز بودن یافتن گنج، هنوز هم امیدوار است روزی به گنج و سکه ها دست یابد و به گفتۀ خود به حقش برسد. زیرا باورمند است که آثار تاریخی این منطقه، مربوط به خود آنان بوده و حق دارد در آن ها دخل و تصرف کرده و هرکاری خواست انجام دهد! آری این است داستان پُردرد و رنج یادمان های تاریخی فرهنگی و تکرارناپذیر کشور.


گنجاندن درسی به نام میراث فرهنگی و محیط زیست در دبستان ها


نگارنده باورمند است تا زمانی که درسی به نام میراث فرهنگی و زیست بوم (محیط زیست) درسیستم آموزش و پرورش کشور راه نیابد و فرزندان این مرز و بوم از اواخر دوران دبستان با تاریخ و هویت و سرزمین خود آشنا نشوند، به هیچ روی سازمان میراث فرهنگی و سازمان حفاظت از محیط زیست نمی توانند در پیشبُرد آرمان های خود پیروز و سربلند باشند. زیرا موضوع برخورد و رفتار با میراث فرهنگی و زیست بوم باید از دوران کودکی و نوجوانی درون فرزندان این سرزمین نهادینه شود تا آن ها به ارزش و اهمیت دوچندان میراث نیاکانی و خدادادی کشور پِی برده و آشنا شوند. همچنین کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی بارها خواستار توجه مدیران فرهنگی و سرپرستان تصمیم گیرندۀ کشوری به ویژه دو سازمان میراث فرهنگی و محیط زیست و همچنین آموزش و پرورش به این گفتار(مقوله) شده اند. موضوعی که تاکنون راه به جایی نبرده و همچنان مغفول مانده است.


ضعف آگاهی رسانی در سازمان میراث فرهنگی


با روی کار آمدن تکنولوژی های نوین و گسترش راه های ارتباط جمعی به ویژه شبکه های اجتماعی، پیوند مردم با یکدیگر در فضای مجازی اَفزایش یافته و آگاهی های همگانی (عمومی) رو به فزونی است و جا دارد تا سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از این فضا به خوبی بهره برده و به ساخت نماهنگ های کوتاه و پویانمایی (انیمیشن) در زمینۀ شناسایی و روش برخورد با آثار تاریخی بپردازد. راست داستان آن است که سازمان میراث فرهنگی در آگاهی رسانی و تبلیغات ضعف بسیار شدیدی دارد و در چندین سال گذشته، نتوانسته پیوند خوبی با مردم و حتا نهادها و اُرگان های دولتی برقرار کند. نگارنده سال های سال است در بازدیدهای میدانی و بررسی های خود در سراسر کشور با افراد بسیاری همانند حسین که گاهی دانش آموخته دانشگاهی نیز بوده اند، برخورد داشته است و همین موضوع به یکی از بزرگ ترین چالش های پیش روی سازمان میراث فرهنگی تبدیل شده است و میراث تاریخی کشور بیشترین آسیب و ضربه را هم در یک دهۀ گذشته از نبود آگاهی در میان مردم و نهادها خورده است که ضعف بزرگی در بدنۀ سازمان میراث فرهنگی به شمار می آید و مدیران و سرپرستان این سازمان باید هرچه زودتر چاره اندیشی کنند.


چشم انداز بسیار بد کاخ ابونصر اَندک گردشگران را فراری می دهد


در مسیر ورودی به کاخ – دژ هخامنشی ابونصر شیراز، چندین سال است که زباله و نخاله های ساختمانی ناشی از ساخت و سازهای اَفسارگسیخته و غیرقانونی ساکنان این منطقه، رها شده و چشم انداز بسیار زشت و ناخوشایندی را برجای گذاشته است. همچنین بوی بد زباله ها و جوی آبی که از پَساب خانه های بالادست سرازیر و در بالا به آن اشاره شد و صحنه های نازیبا و نازیبنده (نامناسب) پیرامون این یادمان ملی ارزشمند که امروزه به ویرانه ای تبدیل شده است، اَندک گردشگران و بازدیدکنندگان را فراری خواهد داد و جا دارد شهرداری شیراز به کمک سازمان میراث فرهنگی آمده و بر پایۀ قانون با افراد متخلف برخورد کند و پیرامون و مسیر ورودی به این یادمان تاریخی را به آن چه که شایستۀ آن و درخُور فرهنگ ایرانی است، تبدیل کند. همچنین سازمان میراث فرهنگی نیز، نباید بیکار نشسته و دست روی دست گذارد و نسبت به این گونه مسایل بی تفاوت باشد.


انبوه یادگاری نویسی ها


از دیگر دشواری های این یادمان نیاکانی اَنبوه یادگاری نویسی ها از سوی نادانان فرومایه است که برپیکرۀ بی دفاع و ناتوان تاریخ و هویت شهرستان شیراز نقش بسته و چهرۀ آن را خدشه دار و نازیبا کرده و به میراث ملی آسیب رسانده است و هزینه های فراوانی را برای پاک کردن آن روی دست سازمان میراث فرهنگی که با چالش های فراوان بودجه رو به رو است، خواهد گذاشت. همچنین باشَندگی (حضور) افراد ولگرد و معتاد در کنار دیواره های دفاعی اثر و جان پناه آن و برجای گذاشتن خاکستر آتش و زباله های آن ها، چهرۀ این یادمان ملی را بیش از پیش زشت و زننده کرده است. از سویی، یکی از تابلوهای این یادمان ملی نیز که در ورودی بنا بوده، پیشتر رُبوده شده و جا دارد که سازمان میراث فرهنگی تابلویی در ورودی این بنا کار گذارد تا هُشداری باشد برای پیشگیری از دست اَندازی های بیشتر. هرچند که یک تابلو در پایین دست و کنار روستا و خانه های آنان نصب است، ولی راه ورودی و اصلی بازدیدکنندگان و گردشگران از جای دیگری است و نیاز است سازمان میراث فرهنگی هرچه زودتر در این زمینه اقدام کند.


یادمانی که چند دوره تاریخی را به خود دیده است


زنده یاد دکترجمشید صداقت کیش، باستان شناس و پارس پژوه دربارۀ ارزش این یادمان ملی پیشتر به نگارنده گفته بود : « این جایگاه از روزگار پیش از تاریخ وجود داشته است و مانند دژی استوار و محکم نظامی در اواخر شهریاری هخامنشی و دورۀ اشکانی و ساسانی مورد بهرۀ پادشاهان بوده است و در سال 420 مَهی (قمری) ابونَصر(پسر امیرعضدالدوله دیلمی) از فرمانروایان پارس، از این جایگاه به عنوان کاخ بهره برده و از همین روی در دورۀ اسلامی به قصر اَبونصر نامدار شده است».

شادرُوان صداقت کیش همچنین گفته بود : « در دهۀ 50 میلادی پُروفسور تیلیا، دو ستون و یک درگاه هخامنشی را که از پارسه (تخت جمشید) در زمانی نادانسته به این جا آورده بودند، شناسایی کرده و به پارسه باز گرداند».

همچنین برخی از پژوهشگران همانند محمدتقی مصطفوی این جایگاه را نخستین منزلگاه یا نِشیمن (توقفگاه) میان راهی، درگذر راه شاهی هخامنشیان از پارسه به شوش دانسته و دیوار(حصار) و دژی را از روزگار اشکانی به این سو، برایش اِنگاشته اند.

کاخ – دژ نامدار به ابونصر در شمال خاوری (شرقی) شیراز و در بلوارنصرآباد یا جادۀ کَفترک و در 7 کیلومتری میدان گلستان بر فراز تپه ای بر جای مانده است. این سازه در بردارندۀ یک دژ سنگی با الحاقات آن است که بر فراز تپه ای اَفراشته به جاده، جای گرفته و عناصر سازندۀ آن سنگ و گچ است. در نمای این سازه از سنگ های بادبُر و در مغز کار از سنگ لاشه و گچ بهره گرفته شده است. این یادمان ملی به عنوان نخستین سازۀ ثبت شده در استان با شمارۀ 13 در 24 شهریورماه 1310 خورشیدی به سیاهۀ (فهرست) یادمان های ملی پیوسته است.

در پایان باید گفت که نگارنده در چندین سال گذشته بارها دشواری های این یادمان ملی را در خبرگزاری ها و روزنامه ها و تارنمای خبری اَمرداد بازتاب داده و به گوش مدیران رسانیده و خواستار توجه بیشتری به آن شده است، ولی گویا هنوز مدیران فرهنگی و سرپرستان سازمان میراث فرهنگی از خواب زمستانی بیدار نشده و میراث جاویدان شهرستان شیراز را به دست فراموشی سپرده اند.

 

 

در زیر نگاره هایی را که سه روز پیش گرفته شده است، ببینید :

 



انبوه نخاله ها در ورودی قصرابونصر چیزی جز دریغ و افسوس برجای نمی گذارد


حفاری غیرمجاز بر روی خود اثر


حفاری کنار بنا که روی آن را پر کرده اند


انبوه حفاری های غیرمجاز به لایه های باستان شناسانه اثر آسیب رسانیده است

دیواره های دفاعی این کاخ - دژ هنوز هم پس از 20 سده استوارند و با تو سخن ها می گویند


انبوه یادگاری نویسی ها نشان از نبود نظارت است


روی خود تپه ای که روزگاری کاخ استوار و پابرجا مانده و هم اینک به ویرانه ای تبدیل شده است


اثری که در نبود نظارت به جایگاهی امن برای معتادان و ولگردان تبدیل شده است


جوی آبی که فاضلاب خانه های بالادست سرازیر کرده و به زمین های کشاورزی می ریزد و در ورودی بنا بوی بد آن، اندک گردشگران را فراری خواهد داد







 

*پژوهشگر تاریخ و میراث فرهنگی راهنمای گردشگری کُنشگر میراث فرهنگی و زیست بوم دبیرانجمن مهرگان



1397/03/30
بازدید : 1657


دیدگاه ها

دیدگاه خود را بنویسید