آسیاب ها در کتاب «آسیاب های ایران» زنده شد

جمعه 13 مهر 1403





آسیاب ها در کتاب «آسیاب های ایران» زنده شد



 

 

 





 

تارنمای فرهنگی مهرگان گروه فرهنگ و هنر، کتاب شناخت سیاوُش آریا*

 

 

کتاب ارزشمند آسیاب های ایران که پژوهشی است باستان شناسانه دربارۀ سازۀ آسیاب ها و شیوۀ کارکرد آن، به چاپ رسیده است تا دست کم نام آسیاب ها در تاریخ کشور زنده بماند و آیندگان بدانند که روزگاری این سازه های معماری و کاربردی چه نقشی در زندگانی گذشتگان داشته است.

 

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، کتاب آسیاب های ایران (پژوهشی باستان شناسانه درمعماری صنعتی و مهندسی هیدرومکانیک آسیاب های قدیم ایران) نوشته و برگردانِ (تالیف و ترجمه) بانو دکترسودابه ملک زاده و دکتر محمدجعفر ملک زاده در سال 1397 خورشیدی بوده و به چاپ رسیده است. این کتاب ارزشمند و ماندگار از سوی انجمن مفاخر معماری ایران به عنوان کتاب برتر معماری و شهرسازی سال 1398 خورشیدی برگزیده شده و به نویسندگان آن لوح سپاس، پیشکش شده است. همچنین پیش تر نیز، محمدجعفر ملک زاده برای نوشتن کتاب بندهای باستانی دره درودزن، عنوان کتاب برتر معماری و شهرسازی در سال 1394 خورشیدی را از سوی انجمن مفاخرمعماری ایران دریافت کرده بود.

 

کتاب آسیاب های ایران در برگیرندۀ برگردان جُستاری است از «مایکِل هاروِرسُن» دربارۀ آسیاب های ایران و بازدیدهای میدانی و بررسی و پژوهش های موشکافانه و باستان شناسانۀ نویسندگان است.

 

محمدجعفر ملک زاده، دانش آموختۀ رشته مهندسی عمران از دانشگاه مک گیل کانادا و کارمند بازنشستۀ سازمان آب در شهرستان شیراز و پژوهشگر سازه های آبی است. از همین روی، وی شناخت کامل و دقیقی از سازه های آبی و کارکرد و کاربری آن ها دارد و سال ها است که در همین زمینه، دست به پژوهش های گسترده ای زده و با بازدیدهای میدانی و بررسی این سازه های معماری و مهندسی، توانسته است با چاپ کتاب آسیاب های ایران، این یادمان های تاریخی که زمانی نه چندان دور در زندگانی مردم به ویژه در روستاها و آبادی ها نقش به سزایی داشته و هم اینک از میان رفته و فراموش شده است را زنده کرده و برای آیندگان به یادگار بگذارد.

 

کتاب آسیاب های ایران در دو بخش نگاشته شده است. در بخش نخست، جُستارهای (مقاله های) «هارورسُن» به همراه نقشه ها و نگاره های (تصاویر) آسیاب های گوناگون ایران گزارش شده است که بسیار دقیق و موشکافانه به بررسی جزییات ریز این سازه های مهندسی پرداخته است. در بخش دوم که در برگیرندۀ پژوهش های نویسندگان کتاب است به بررسی برخی از آسیاب های سرزمین پارس و دیگر استان های کشور با نگاهی دقیق و علمی و باستان شناسانه پرداخته شده است.

 

 

سرگذشت تلخ آسیاب های ایران

 

 

در بخش نخست و پیش گفتار کتاب آسیاب های ایران به خامۀ (قلم) نویسندگان کتاب می خوانیم : پنجاه سالی از پایان کار آسیاب های ایران می گذرد. در این مدت ساز و برگ آسیاب ها زیر آوار پوسید، کار اَفزار آن ها به یغما رفت، ساختمان آن ها بر اثر عوامل طبیعی یا دست کاری انسان ها فرو ریخت و آسیابانان چشم از جهان فرو بسته یا بسیار سالخورده شدند. به بیانی دیگر، همۀ  آثار آسیاب ایرانی نابود شد، آنچنان که، اگر امروز از فرزند یا نوۀ جوان آسیابان یک روستا بپرسید آسیاب چگونه جایی بوده، پاسخی ندارد. این به معنای فراموش شدن مِهرازی (معماری) آسیاب، فناوری آسیاب و فرهنگ چند هزار سالۀ آسیاگری است که همگی بخشی از فرهنگ ایران زمین بوده اند.

 

 

در این میان هیچ نهاد دولتی یا غیردولتی متوجه این موضوع نشد و برای پاسداشت و حفظ آن دست به اقدامی سامان مند نزد. یکی دو آسیابی را که گذری در کاشان و تفت یا جایی دیگر سرخوشانه به کار خود ادامه می دهند را باید استثناء دانست و از این بابت خشنود (خوشحال) بود.

هیچ کس یا هیچ نهادی به این اندیشه نیفتاد که یک گزارشی فراگیر (جامع) و دست اول علمی از آسیابی که در حال ویرانی است آماده و منتشرکند. در یک سوی، شهرستان شیراز دانشگاه بزرگی است و در دیگر سو، ویرانه های 60 آسیاب در دو سوی رودخانۀ خشک و کمی آن سوتر مجموعه ای از سی آسیاب تاریخی در بند اَمیر مَرودشت. اما دریغ از یک پژوهش معماری، یک بررسی تاریخی، یک سنجش اقتصادی، یک بازبینی هیدرولیکی و یا یک بازسازی مکانیکی یک آسیاب ایرانی در سال های گذشته.

 

این در حالی است که در سال 1314 خورشیدی دختری جوان از خانه و کاشانۀ پر از ناز و نعمت خود در سوییس، سدها فرسنگ راه خاکی ناهموار را پیموده و به بند امیر می آید تا از تاسیسات آن جا نگاره برداری کند. در سال 1370 نیز، پژوهشگر سالخوردۀ انگلیسی رنج سفر را بر خود هموار می کند و به ایران آمده تا از ویرانه های آسیاب های شهرهای گوناگون بازدید کند و گزارشی بنویسد. در اروپای پیشرفته، مردم هنوز آسیاب های کهن و قدیمی خود را حفظ کرده و به جهانگردان نشان داده و بدان می نازند...

 

 

دیدار با نویسنده و پژوهشگر سازه های مهندسی و آبی

 

 

در یکی از روزهای زمستان سال گذشته که هوای شهرستان شیراز کمابیش آفتابی و زیبا بود راهی خانۀ سرور فرهیخته و ارجمند محمدجعفر ملک زاده در کوچۀ پشتی باغ جهانی اِرم شدم. کوچه ای که دیوار به دیوار و در همسایگی یادمان فرهنگی و باغ جهانی اِرم شیراز بوده و به آن زیبایی ویژه و دلپذیری بخشیده است.

دکتر ملک زاده با چهره ای گشاده و همانند همیشه خندان، مرا به گرمی پذیرفت و در اتاق و در کنار کتاب خانۀ وی به گفت و گو دربارۀ کتاب آسیاب های ایران و دیگر نوشته ها و رشتۀ کاری و پژوهشی وی پرداختیم که در زیر می خوانید.

 

محمدجعفر ملک زاده، نخست از رشتۀ کاری خویش آغاز می کند : رشتۀ درسی ما در کارشناسی راه و ساختمان بود که امروزه به آن عمران می گویند که بسیار رشتۀ گسترده ای (عریض و طویل) است. از طراحی ساختمان گرفته تا طراحی کِشتی و جاده و راه و پل و فرودگاه ها و غیره، بخشی از کار ما را در برمی گیرد. در این دوران، اَفزون بر کارهای اجرایی که انجام داده ام، جُستارها (مقاله) و گزارش هایی را نیز، نگاشته ام. کارشناسی اَرشد را در رشتۀ آب و فاضلاب دنبال کردم که به اَنگیزۀ فشار درس ها و گستردگی کار در همان سطح ماند و دنبال نشد.

 برای دورۀ دکترا به دنبال رشته ای می گشتم که در پیوند با سد و سدسازی و کار اداری من در سازمان آب باشد و آن را بدین روی گزینش کردم و عنوان سراسری آن را می توان رشتۀ هیدرولیک نامید. اما در چارچوب جریان های دو فازی بود. در رشتۀ ما به شکست سدها، حرکت آب و گِل و سنگ و غیره می پردازد. یعنی دکترای من در زمینۀ هیدرولیک بوده است که خود شاخه های گوناگونی دارد...

 

دکتر ملک زاده در دنبالۀ سخنانش با بیان خاطره ای کوتاه از کارهای اجرایی در سازمان آب گفت : « یادم است در سال های دور در دهستان «سیاخ دارِنگون» شیراز، کشاورزان با دشواری روبه رو بودند و راه آب رودخانه را با گل و سنگ و شن و ماسه بسته و در آبراهه های (کانال) شکسته و گِلی منحرف می کردند و پس از هر بارندگی از میان می رفت و مجبور بودند تا دوباره آن کار را تکرار کنند. اما ما یک بندِ بتُنی برای آن ها به همراه آبراهه ای بِتنی با دیگر تاسیسات لازم ساختیم و برای همیشه دشواری آن ها را برطرف کردیم و بدون این که یک قطره آب هدر رود به سرِ زمین های کشاورزی آن ها می رسید و دیگر نیازی نبود آب رودخانه را ببندند. هرچند که، این تنها یکی از کارهای اجرایی کوچک ما بود که برای نمونه بازگو کردم».

 

 

فعالیت های فراوان نویسنده پس از دوران بازنشستگی

 

 

این پژوهشگر و نویسندۀ شیرازی در اواخر سال 1393 خورشیدی که بازنشسته می شود، دست به پژوهش های گسترده ای می زند و بار کار و کوشش های فراوان و پیاپِی دو کتاب آسیاب های ایران و فرهنگ باورهای عامیانه و فراموش شده زرقانی را به زیور چاپ می آراید و دو کتاب دیگر هم در زیر چاپ دارد.

 

 

چگونگی شکل گیری کتاب آسیاب های ایران

 

 

این پژوهشگر فرهنگ فولکلور(عامه) دربارۀ چگونگی پدیداری کتاب آسیاب های ایران گفت : « در دوران کودکی و دبستان که زادگاهم شهر زرقان بود به همراه مادربزرگم همیشه به بند اَمیر مَرودشت برای دیدار خویشاوندان رفته و از یادمان تاریخی آن دیدن می کردم. آن زمان روستا بسیار آباد بود و داد وستد در بازار رونق خوبی داشت. رودخانه های پیرامون بند امیر هم پر آب بود و من در دامان رودخانه بازی می کردم و گاهی با چنگَک (قلاب) کوچکی ماهی می گرفتم. در آن هنگامه، آسیاب ها همگی فعال بوده و کار می کردند. هرچند که، کمابیش در شهرهای بزرگ تر آسیاب های دیزلی و برقی وارد شده بود، ولی در این جا، هنوز آسیاب های آبی کار می کردند. آسیابان ها هم گندم و جو را برای مشتریان خُرد کرده و به آن ها می دادند. آن زمان از روستاها و گاهی از شهرها با اَسپ و قاطر می آمدند و در صف آسیاب ها می ایستادند و صحنۀ زیبایی را رقم می زد که به روش همان پانسد سال پیش کارها انجام می شد.

این صحنه ها همچنان در ذهن من رفته و ماندگار شد. در کودکی حتا درون آسیاب ها برای بازی و سرگرمی می رفتیم و از این آسیاب به آن آسیاب و از این رودخانه به آن رودخانه پَرسه می زدیم و روی خود بند امیر هم راه می رفتیم. پس از آن دوران کودکی و نوجوانی، هنگامی که بزرگ تر شدم و باز به بندامیر می رفتم، هنوز آن جا آباد و این سازه های تاریخی سالم تر بود و آسیاب ها هنوز رونق داشتند. هرچند که، دیگر نفس های واپسین آسیاب ها را می دیدیم. دیگر مردم از شهر مَرودشت نیاز نبود که به روستای بند امیر برای آسیاب کردن بیایند. زیرا دیگر آسیاب های برقی وارد شده و مردم بدون ایستادن در صف در همان شهر خود، کارها را انجام می دادند. به هر روی، به آرامی و با آمدن تکنولوژی های نوین آسیاب ها از رونق افتاد و ویرانه شد و کم کم برخی از آن ها از میان رفت. این رویداد کم کم در سراسر ایران رُخ داد و بیشتر آسیاب ها از میان رفته و یا ویرانه شدند. در همین شهرستان شیراز در سال های نه چندان دور، 60 آسیاب وجود داشته است. آسیاب های باشکوه و زیبا و چشم نواز.

خوشبختانه من توانستم از برخی از ویرانۀ آن آسیاب ها، پیش از این که، از بیخ و بُن نابود شده و از جا کَنده شوند، نگاره برداری کنم و به یادگار بماند. از سویی، در دانشگاه که بودم به گونۀ علمی و آکادمیک با برخی جزییات آسیاب ها و چرخاب ها و دیگر بخش های آن آشنا شده بودم و همواره یاد آسیاب های بندامیر می افتادم. در دانشگاه دربارۀ فرمول ها و توان سازه های گوناگون مهندسی خوانده و آشنا می شدیم و همواره در ذهن و یاد ما آسیاب ها مرور شده و آن ها را با درس های خود می سنجیدیم.

 

این دوران گذشت تا به این نتیجه رسیدیم که آسیاب ها ارزش های تاریخی و فرهنگی و حتا باستانی دارند و از آنِ کشور خودمان است و ارزش های معماری ویژه ای دارد. همچنین من چون پیش تر بر روی فرهنگ فولکلور کار کرده بودم با زبانزدهای (ضرب المثل ها) آسیابی آشنا بودم. زبانزدهایی که دربارۀ مشتری های آسیاب ها، پیوند میان آسیابان ها و مالکان آسیاب ها، نرخ آسیاب ها و غیره را در بر می گرفت. این گونه موارد پیوسته در ذهن و اَندیشۀ ما جای گرفته بود و در فَرجام دیدم که سازه های ارزشمند آسیاب ها همگی دارد از میان می رود».

 

نویسندۀ کتاب آسیاب های ایران در بخش دیگری از سخنان خود افزود : « سخن درخُور نگرش و اندوه بار این است که، امروزه زمانی که از یک فرد 25 ساله در همان روستا دربارۀ آسیاب های آبی می پرسیم، چیزی نمی داند و با شگفتی پاسخ می دهد که مگر چنین چیزی وجود داشته است! نکته ای که مایۀ شگفتی بوده، این است که، پدر و یا پدربزرگ بیش تر این افراد خود آسیابان یا مالک آسیاب ها بوده اند. و با آمدن آسیاب های برقی در روستاها و از رونق افتادن روش قدیمی و کهن آسیاب های آبی و ویرانه شدن آن سازه های تاریخی ارزشمند، دیگر کسی چیزی دربارۀ آن ها نمی دانست و نمی داند.

 

همۀ این رُخدادها اَنگیزه ای شد تا که من به این بیاندیشم که اگر نمی توانیم از ویرانی و نابودی آسیاب ها پیشگیری کنیم، دست کم با ثبت و ضبط آن ها بتوانیم گامی هرچند اَندک و کوچک برداریم و این شد که کتاب آسیاب های ایران پدید آمد و شکل گرفت تا برای آیندگان به یادگار بماند و فرزندان ما بدانند که روزگاری پدران و گذشتگان آن ها با پُشتکار و دلگرمی فراوان دست به آفرینش چُنین سازه ها و یادگارهایی زده اند. همچنین امروزه فرزندان ما بتوانند دربارۀ آن سازه ها آگاهی یافته و با آسیاب هایی که دیگر وجود خارجی ندارد، آشنا شوند».

 

دکتر ملک زاده به همراه دختر خود بانو سودابه ملک زاده که دانش آموختۀ رشتۀ فرهنگ و زبان های باستانی از دانشگاه کالیفرنیای آمریکا است، کتاب آسیاب های ایران را به چاپ رسانده و اثری ارزشمند و ماندگار را در برابر خوانندگان و دوست داران فرهنگ و تاریخ ایرانی قرار داده اند.

کتاب آسیاب های ایران در چاپ خانۀ مصطفوی شیراز با پوشینه ای (جلد) سخت در سال 1397 خورشیدی به چاپ رسیده است.

 

 

دیگر کتاب های نویسنده

 

 

این پژوهشگر و نویسنده همان گونه که آورده شد، پیش تر در زمینۀ فرهنگ فولکلور دست به بررسی و پژوهش های درازدامانی زده است که دستاورد آن ها چاپ کتاب های، فرهنگ مثال ها، اصطلاحات و کنایات عامیانۀ زرقانی، فرهنگ زرقان (واژه نامه لهجۀ  پارسی مردم زرقان) ، فرهنگ نامۀ زرقان، فرهنگ باورهای عامیانه و فراموش شدۀ زرقانی و فرهنگ مردم زرقان، بندهای باستانی دره درودزن و نگارش ده ها جُستار علمی و تاریخی در روزنامه ها و تارنماهای فرهنگی و ایران شناسی و خبرگزاری ها بوده است.

 

در پایان باید دانست که کتاب آسیاب های ایران برای دانشجویان رشتۀ تاریخ، باستان شناسی، معماری، ایران شناسی و مهندسی عمران بسیار سودمند و آموزنده است و نگاه تازه ای را پیش روی این گروه از دوست داران تاریخ و فرهنگ ایرانی، قرار خواهد داد.

 


 


نگاره روی جلد کتاب که از ویرانه های آسیاب های پنجگانه خرامه در سرزمین پارس است


دکترملک زاده، نویسنده و پژوهشگر شیرازی







 

 

 

*پژوهشگر تاریخ ایران و میراث فرهنگی راهنمای گردشگری کُنشگر میراث فرهنگی، گردشگری و زیست بوم خبرنگار آزاد دبیر انجمن مهرگان



1399/03/24
بازدید : 2087


دیدگاه ها

جمشید زندکشکولی

درود برشما خبرنگار و کنشگر میراث فرهنگی و سپاسگزارم که نوشته ها واثار ارزنده جناب آقای دکتر ملک زاده اندیشمند فارس را به تماشای ما گذاشته و معرفی فرمودید.

دیدگاه خود را بنویسید