نقض قانون در سنگ نگارۀ «تنگِ قَندیل» از سوی میراث فرهنگی!

جمعه 31 فروردین 1403





نقض قانون در سنگ نگارۀ «تنگِ قَندیل» از سوی میراث فرهنگی!



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

تارنمای فرهنگی مهرگان – گروه میراث فرهنگی – سیاوُش آریا* 

 

ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان پارس در پاییز سال ۱۳۹۹ خورشیدی در محوطۀ باستانی « تنگِ قَندیل» کازرون و برای پاسداری و حفاظت بهتر از سنگ نگارۀ ساسانی بهرام دوم، دست به دیوارچینی و فنس کشی در حریم درجه یک و با فاصله ای بسیار نزدیک با یادگار ساسانیان زده و آن را محدود و محصورکرده است که این روش کار اَفزون بر آن که مورد اعتراض کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی قرار گرفته، نقضِ قانون های میراث فرهنگی به شمار می آید.

 

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، در شمال روستای تَنگِ قَندیل کازرون و در دامنۀ بستر یک رودخانۀ تاریخیِ فصلی بر صخرۀ پیوسته به کوه و بر روی یک تکه سنگ جداگانه (منفرد) نگارکَندی (نقش برجسته) از صحنۀ ازدواج شاهنشاه ساسانی تراشیده شده که به باور پژوهشگران و باستان شناسان، دُردانۀ سنگ نگاره های ساسانی ایران به شمار می آید که از ارزش بسیار فراوانی نزد کارشناسان اَمر برخوردار است. در این نگارکَند با صحنه ای عاشقانه رو به رو هستیم که راز و رمزهای نهفته ای را در دل خود پنهان دارد. این یادگار ساسانیان یگانه و بی مانند (منحصربه فرد) است و یکی از زیباترین صحنه های تاریخی ایران را به نمایش گذاشته است که از دیدگاه بررسی و پژوهش های تاریخی، آیینی و جایگاه اجتماعی دورۀ ساسانیان دارای ارزش بسیار فراوانی است.

اما کارشناسان ادارۀ میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی استان و مرکز با همکاری بخشداری و پایگاه جهانی بیشاپور برای پاسداری و حفاظت بهتر از سنگ نگارۀ بهرام دوم در روستای تَنگ قَندیل، گِرداگرد آن را با دیوارچینی و فنس کشی با فاصله ای بسیار نزدیک به یادگار ساسانیان، محصور کرده اند که این کار آن ها مورد نقد بسیار کُنشگران و کارشناسان میراث فرهنگی جای گرفته است. در واقع، میراث فرهنگی حریم یادمان ملی را خَدشه دار کرده است و این کار با روح قانون های میراث فرهنگی و منشورهای فراملی (بین المللی) حفاظت و مرمت آثار و قانون حریم و عَرصۀ آثار تاریخی ناهَمسان و ناسازگار بوده و تخلف به شمار می آید.

 

میراث فرهنگی در برابر یادمان های میراث فرهنگی!

 

اما نگارنده به اَنگیزۀ روشن شدن داستان و چرایی اَنجام این مداخله ها در یک اثر تاریخی در همان سال ۱۳۹۹ خورشیدی به ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی رفته و با مسوول حَرایم میراث فرهنگی استان گفت و گو کرده و اعتراض خود را بیان داشته است. ولی با شگفتی فراوان، دریافتیم که خود مسوول حَرایم میراث فرهنگی جانمایی و دیوارکشی را انجام داده و طرح را به اجرا گذاشته است و کارمندان پایگاه جهانی بیشاپور نیز طرح را به پایان رسانده اَند. همچنین زمانی که نگارنده از مسوول حرایم میراث فرهنگی استان پرسیده بود که آیا این طرح در شورای فنی ادارۀ میراث فرهنگی مطرح شده و پروانۀ (مجوز) کار را دارد و این کار حریم یادمان ملی را خَدشه دار کرده و تخلف به شمار می آید، وی گفته بود : این گونه کارها نیاز به مطرح شدن در شورای فنی و پروانۀ کار ندارد و از دید ما طرح خوب و درست است و هیچ ایرادی ندارد و اگر اعتراضی دارید، بروید و با معاونت میراث فرهنگی در میان بگذارید! شوربختانه این گونه پاسخ گویی های یک سویه با چُنین ادبیات و شیوه ای، همواره در بخش های گوناگون اداری کشور رواج داشته و دارد و به یک رَویۀ عادی از سوی برخی از کارمندان و مسوولان دولتی تبدیل شده، که اَمری ناپسند است. از سویی، میراث فرهنگی باید بداند که کُنشگران میراث فرهنگی بازوان توانمند و قدرتمند و دست راست وزارت میراث فرهنگی بوده و دلسوزانه و بدون هیچ گونه چشم داشتی از زمان و کار و مال خود گذشته و آگاهی رسانی می کنند و بهتر و شایسته تر است که در این گونه موارد با شکیبایی و حوصله، پاسخی علمی و درخُور داده شود و اگر هم، ناگفته ها و مواردی وجود دارد به جای توجیه کردن، روشنگری نمایند. نیاز به یادآوری است که نگارنده آن سال (۹۹) تنها نگاره هایی (تصاویر) از آغاز اجرای کار به دستش رسیده بود و پیگیر داستان شد. اما هم اینک و در نوروز امسال در بازدید میدانی و با پایان یافتن طرح، نگارنده با صحنه ای رو به رو شده که هیچ گونه همخوانی با قانون های میراث فرهنگی ندارد. از سویی، با اجرای ضعیف و نادرست و ناهمخوان با محوطه و جانمایی بسیار بد  فنس ها و دیوارچینی ها، چشم اَنداز اثر خَدشه دار شده و دید گردشگران را کور کرده و پیوند معنایی و تاریخی را پنهان کرده و از میان برده است.

 

یک باستان شناس : در تنگ قندیل نقض قانون رخ داده است

 

در همینه زمینه، یک باستان شناس بومی کازرون به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : «بدون تردید هرکجا سنگ نگاره ای باشد، بیانگر اهمیت آن منطقه در درازای تاریخ خود است. برای نمونه سنگ نگاره های نامدار به نقش رستم و نقش قهرمانان (رجب) بیانگر اهمیت منطقه از دورۀ ایلامی تا ساسانی و حتا دورۀ اسلامی است. وجود سنگ نگاره ها در یک نقطه، نشانگر رویدادی تاریخی است که در آن مکان یا نزدیک به آن، رُخ داده است. محوطۀ باستانی تنگ قََندیل در دورۀ ساسانی جایگاه رویدادی تاریخی است که داستان آن بر سینۀ تخته سنگی سِتُرگ تراشیده شده است. این نگارکَند به سبب نزدیکی به شهر باستانی بیشاپور اهمیت خود را دوچندان نشان می دهد. برخی باور دارند در این سنگ نگاره شاهپوریکم همراه با جانشین و بانو آذرآناهیتا، گروهی نیز شاهنشاه را هرمزدیکم و بیشتر باستان شناسان و به درستی آن را بهرام دوم می دانند. اما آن چه مهم است، پیوستگی زنجیروار نقش سراب بهرام در نزدیکی نورآباد، تَنگ قندیل و تنگ چوگان است که بیانگر اهمیت و رویدادهای تاریخی در درازای این مسیر است که در فَرجام به تنگ چوگان می رسد. با گذر از آن جا و در طبیعت دست نخوردۀ (بکر) دریاچۀ فامور(پریشان)، نگارکَند دیگری از دورۀ ساسانی خودنمایی و در دنبالۀ این مسیر در«خندجان» یا سَرمشهد امروزی با سنگ نگارۀ بهرام دوم و شکار شیر رو به رو خواهیم شد. باید دانست سنگ نگاره ها کتاب گویای رویدادی هستند که در منطقه رُخ داده است و یا دست کم، هویت آن را بازگو می کنند.

هرچند که، تنگ چوگان بیشاپور شکوه شاهنشاه ایران و اَنیران را با جانشینان خود و سرشکستگی و خواری رومیان را می نمایاند، ولی سنگ نگاره های تک و جداگانه در منطقه های ویژه بیانگر رویدادی است که نشان آن تراشیده شده است و بهترین گواه، سنگ نگاره های تاق وَه سان (تاق بستان) کرمانشاه است که محدوده ای بزرگ از یک شکارگاه شاهانه را مز نمایانده که امروزه تنها بخشی کوچک از آن مانده است. از همین روی، نگارکَند تنگ قندیل با قرارگرفتن در جایگاه خود معنا و مفهوم پیدا کرده و تاریخی از منطقه را بازگو می کند که سرآغازی از یک عشق به شاه بزرگ ساسانی است. از سویی، بد نیست بدانیم عاشقان امروزی با رفتن در دامان طبیعت از دست دلبر (معشوق)، همسر یا عشق آیندۀ خود گلی را دریافت می کنند!  باید دانست که گل موجود در دست شهبانوی ساسانی یک گلی است که از طبیعت چیده شده است. طبیعت نزد ایرانیان باستان از اهمیت والایی برخوردار بوده و آب و خاک دارای جنبۀ سِپَندینگی (تقدس) داشته است. گذراندن در دامان طبیعت از آیین های کهن ایرانی است. سِپندارمذ مادر زمین، مادر طبیعت و زایش است. از همین روی، چُنین برخورد ناشایسته ای با سنگ نگارۀ تنگ قندیل، دهن کجی به هویت تاریخی سراسر منطقۀ تنگ قندیل است و با محدود کردن سنگ نگاره با چنین روش نادرستی، بیانگر این بینش است که آن سنگ نگاره به اَنگیزۀ برآورده شدن هوس شاه و شهبانو تراشیده شده است! در حالی که، این نگارکَند نشان از اهمیت و پاسداشت طبیعت در آیین های ایرانی و بالاتر از همه در نزد شاهنشاه ایران و اَنیران است.

این جُستار زمانی اهمیت می یابد که امروزه می بینیم بسیاری از جنگل های این گُستره ها به وسیلۀ سودجویان پِیاپی به آتش کشیده می شود. زاگرس اهمیت والایی در ایران ساسانی داشته است و اُستودان های (جای استخوان مردگان) پراکندۀ آن ها در میان جنگل ها بدون آسیب به درختان و طبیعت در میان سنگ ها شکل گرفته و یا دارای سنگ نگاره ای از این دوره هستند. اما امروزه هر آن، خبر آتش گرفتن طبیعت و جنگل ها به دست دَدمنشانه انسان های سودجو است. از همین روی، محدود کردن سنگ نگارۀ تنگ قَندیل یعنی خُرد شمردن، بی توجهی به گُسترۀ تاریخی و طبیعت تاریخی و هویت منطقه در درازنای تاریخ».

 

این کارشناسی اَرشد باستان شناسی که خود مدیر ادارۀ میراث فرهنگی در یکی از شهرها بوده و با قانون های میراث فرهنگی آشنایی کاملی دارد، در دنبالۀ سخنانش اَفزود : « فنس کشی و دیوارچینی باید بسیار ساده باشد و در صورت مخالفت سازمان یونسکو با طرح آن در آینده، باید بی درنگ برچیده شود. نه این که، با سنگ و سیمان و میله های بالاتر از ارتفاع سنگ نگاره، بدین گونه اقدام کرد. با این روش کاری، هویت محیطی و چشم اَنداز(منظر) آن به شدت به هم خورده است. در حریم آثار باید دست کم تا فاصلۀ 100 متری آن هم به شیوۀ نرده کشی آهنی، فنس کشی کرد نه تا این اندازه نزدیک. بهترین کار برای حفاظت از این سنگ نگاره، نصب سازه های موقت برگشت پذیر بر بالای آن است. این روش محاصره کردن به هیچ روی در جهان امروزی برای یک اثر تاریخی آن هم در محیط طبیعی و دست نخورده، قابل دفاع نیست. بدون تردید انجام چنین محدودیتی برای سنگ نگارۀ تنگ قندیل در محل زایش خود، پیش درآمد دست درازی های پَسین به حریم آن خواهد بود و به گونه ای فرمان دست درازی را به دیگر نهادها در پیرامون آن صادر کرده اند. از سویی، با این کار در واقع، راه دست اَندازی ها را در پیرامون آن به سادگی باز گذاشته اند. هر چنگ اَندازی با استناد به این گونه محدودسازی می تواند در محاکم قضایی به آسودگی میراث فرهنگی را محکوم کند. زیرا که آن ها محدوده را نشانه گذاری کرده و آشکارا بازنمود می کنند که محدودۀ ما این بخش نشانه گذاری شده است! به همین سادگی. شوربختانه از دید حفاظت و چشم اَنداز اثر، این روش انجام گرفته فاجعه آمیز است و باید چشم به راه آینده بود و به تماشای مداخلات احتمالی در پیرامون سنگ نگارۀ تنگ قندیل نشست».

این کارشناس میراث فرهنگی که نخواست نامش آشکار شود، پس از آگاهی نگارنده دربارۀ نداشتن حریم و عرصۀ مصوب این سنگ نگاره با کنایه گفت : «پس میراث فرهنگی در عمل یک عرصه و حریم با این محدودسازی برای نگارکند تنگ قندیل ساخته است!».

 

 

ارتباط گردشگر با سنگ نگارۀ تنگ قندیل قطع شده است

 

در بازدید میدانی نگارنده از این سنگ نگارۀ ارزشمند ساسانی که به همراه چند خانواده صورت گرفته بود با بسته بودن در ورودی روبه رو شدیم! آن هم در نوروز که مسافران و گردشگران فراوانی از آثار تاریخی بازدید می کنند. یعنی ادارۀ میراث فرهنگی پس از فنس کشی گِرداگرد سنگ نگارۀ ساسانی تنگ قندیل، در آن را قفل کرده و بسته است!؟ وزارت میراث فرهنگی در واقع، با این روش و کار پیوند معنایی و تاریخی و ارتباط عاطفی گردشگران با اثر را قطع و کور کرده است و بی گمان گردشگران و بازدیدکنندگان سنگ نگارۀ تنگ قندیل، دیگر خواهان (راغب) بازدید دوباره از این یادمان تاریخی و فرهنگی نخواهند بود.

در همین زمینه، این باستان شناس بومی کازرون به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : «بدترین شکل این روش کار، قطع دید بصری اثر با گردشگر و به گونۀ کلی بیننده است. سنگ نگاره را سراسر و کامل از بیننده دریغ کرده اَند که خود سبب بروز نابهنجاری های بعدی همانند تحریک به بالا رفتن از نرده ها (نمود بیشتر بی فرهنگی)، احتمال دزدیده شدن آهن آلات، نابودی حفاظ و ... خواهد شد. کاش به همان دیوارچینی سنگی بَسنده و دست کم حفاظت فیزیکی با استخدام یکی از بومیان منطقه، مورد نگرش قرار می گرفت. هرچند که، این حفاظ خود عَرصۀ نقش را محدود به آن چارچوب می کند. اما باید در نظر داشت جدا از آن محدوده که شاید عرصۀ سنگ نگاره به شمار آید، حریمی گسترده تر با نگرش به بروز دست اَندازی های (تجاوزات) احتمالی آینده در نزدیکی نگارکَند در نظر گرفته و با ضوابط سخت مصوب شود. این رفتار در هر دو صورت دیوار سنگ چین و فنس های آهنی تا این اندازه نزدیک به اثر جالب نیست و اگر زمین های پیرامونی جزو منابع ملی است باید با همکاری ادارۀ منابع طبیعی و ملی استان حریمی گسترده برای آن در نظر گرفته شود».

 

سخن درخُور نگرش این است که، ادارۀ میراث فرهنگی بدون دوراَندیشی و آینده نگری در بستر تنگه و رودخانه، گرداگرد سنگ نگاره را دیوارچینی و فنس کشی کرده است که بی گمان و در آینده ای نه چندان دور با بارش دوبارۀ باران های فصلی و گاه سیل آسا، آسیب های برگشت ناپذیری بر دیوارچینی ها وارد خواهد شد. همچنین تهدیدی جدی برای سنگ نگاره به شمار می آید و آن را با خطری بزرگ رو به رو خواهد کرد. زیرا سیل از بالا دست و دامان کوه روانه شده و همۀ دیوارچینی ها را با خود خواهد برد. موضوعی که میراث فرهنگی هیچ گونه توجهی به آن نداشته است.

اما هم اینک ادارۀ میراث فرهنگی استان بر سر دوراهی گیر کرده است. از سویی، با کمبود شدید بودجه رو به رو است و برچیدن این دیوارکشی و اجرای طرح دیگری نیازمند بودجه ای جداگانه است که بی گمان از توان ادارۀ میراث فرهنگی خارج است و از دیگر سو، نقض قانون رخ داده و اعتراض کارشناسان و کنشگران میراث فرهنگی را در پی دارد. همچنین این روش کار حیثیت و آبروی میراث فرهنگی را لکه دار می کند. در واقع، میراث شوم مدیران پیشین میراث فرهنگی به چالشی بزرگ برای مدیران کنونی تبدیل شده است. از سویی، نباید از یاد برد که با هدر رفت بودجه و نابودی پول مردم که همان بیت المال است، رو به رو هستیم. زیرا در فرجام باید این دیوارکشی برچیده شود. وگرنه خطری بزرگ در کمین سنگ نگارۀ ساسانی تنگ قندیل خواهد بود.

 

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، سنگ نگارۀ ساسانی تنگ قَندیل صحنۀ ازدواج بهرام دوم با شهبانوی ایران را به نمایش گذاشته است که یکی از زیباترین و ارزشمندترین نگارکندهای ساسانی کشور به شمار می آید.

سنگ نگارۀ تنگ قندیل در جادۀ چنارشاهیجان به سمت نورآباد قرار دارد و با شمارۀ 4539 در تاریخ 13 اَمردادماه 1380 خورشیدی به ثبت ملی رسیده است.

 

دید و چشم انداز اثر با بیننده کامل قطع شده است و بازدید از آنرا برای گردشگران بی معنا کرده است

حریم سنگ نگاره ساسانی تنگ قندیل خدشه دار شده و اثر محصور شده است

تابلوی معرفی اثر که خود به یک اثر تاریخی تبدیل شده است!

سنگ نگاره ساسانی صحنه ازدواج بهرام دوم در تنگ قندیل

کاش میراث فرهنگی بجای هدردادن بودجه برای فنس کشی به مرمت این اثر شکننده پرداخته بود

اثر بسیار بد گل سنگ ها و عوامل طبیعی که نقش ساسانی را به نابودی کشانده است

گل سنگ هایی که در میان سنگ نگاره روییده و آسیب رسان است

صحنه ای که شهبانوی ایران گل را به پادشاه پیشکش می کند

وضعیت بد سنگ نگاره در این بخش و آسیب های موجود

وضعیت پشت سنگ نگاره ساسانی تنگ قندیل

در گذشته تلاش هایی برای سرقت این اثر با فرو کردن میله های آهنی در آن، در بخش کناری اثر شده است

نگاره خورداد ماه سال 1391 خورشیدی که وضعیت سنگ نگاره بهتر بود

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

*پژوهشگر تاریخ ایران و میراث فرهنگی – خبرنگار آزاد کُنشگر میراث فرهنگی، گردشگری و زیست بوم – راهنمای گردشگری- دبیر انجمن مهرگان



جمعه 19 فروردین 1401
بازدید : 653


دیدگاه ها

دیدگاه خود را بنویسید