روزگار غم بار بنای هخامنشی«تختِ گوهر»

یکشبه 9 اردیبهشت 1403





روزگار غم بار بنای هخامنشی«تختِ گوهر»



 

 

 

 

 

 

 

تارنمای فرهنگی مهرگان – گروه میراث فرهنگی – سیاوُش آریا*

 

بنای باستانی و بسیار ارزشمند نامدار به «تختِ گُوهر» که یادگاری از دورۀ هخامنشیان است، روزگار غم باری را پشت سر می گذارد و به دست فراموشی سپرده شده است.

 

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان،«تختِ گُوهر» که به تختِ رستم نیز پرآوازه است نام برجای مانده از بنایی است که در اَوایل دورۀ هخامنشیان برپا شده و آن گونه که از شواهد باستان شناختی و مِهرازی (معماری) و پژوهش های تاریخی برآمده، بنایی نیمه تمام بوده که به اَنگیزه های گوناگون، هیچ گاه در زمان خود به گونۀ کامل ساخته نشده است. اما برجای مانده های این بنای باستانی و تاریخی از دیدگاه پژوهش ها و مطالعه های باستان شناختی، هنر، تاریخ اجتماعی و مِهرازی دارای اَهمیت بسیار فراوانی است و نزد کارشناسان و پژوهندگان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. با این همه، بنای نامدار به «تختِ گوهر» یا تخت رستم از وضعیت حفاظتی و نگهداری خوبی برخوردار نیست و روزگار غم باری را پشت سر می گذارد و به دست فراموشی سپرده شده است. این در حالی است که بیشتر مسولان فرهنگی کشور و استان همواره شعار زیبا و دلربای گردشگری سر می دهند، ولی از دیگر سو، یادمان های تاریخی و فرهنگی به ویژه یادمان های تاریخی در بیرون از شهرها به حال خود رها شده و یکی پس از دیگری از چهرۀ تاریخ و صفحۀ روزگار پاک شده یا آسیب های فراوانی دیده اند. این موضوع بیانگر آن است که، بیشتر مدیران و مسولان فرهنگی حتا در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی درک درستی از شعار گردشگری ندارند و بیشتر برای سرگرمی رسانه ها و باری به هرجهت، سخنانی بیان می کنند، ولی درعمل هیچ رخداد مهم و شایسته ای در زمینۀ گردشگری روی نمی دهد. زیرا تا میراث فرهنگی و یادمان های تاریخی را نشناخته و دربارۀ آن ها بررسی و پژوهشی انجام ندهیم، بی گمان به درک و شناختی از موضوع میراث فرهنگی نخواهیم رسید. باید دانست که گردشگری زیر مجموعۀ میراث فرهنگی است و اگر میراث فرهنگی (که در این جا منظور یادمان های تاریخی است)، نباشد گردشگری معنا و مفهومی نمی یابد و از آغاز شکل نمی گیرد.

 

غبار فراموشی بر بنای «تختِ گوهر»، یادگار اَرزشمند هخامنشیان

 

اما بنای هخامنشی بسیار اَرزشمند نامدار به «تختِ گُوهر» از وضعیت حفاظتی و نگهداری خوبی برخوردار نیست و به حال خود رها شده است. بدتر از آن، گیاهان خودرو و علف های هرز به جان بلوک های سنگی برجای مانده از این بنای باستانی اُفتاده و به درون پوستۀ سنگ ها رِخنه کرده و سبب فرسودگی و پوسیدگی سنگ ها و در فرجام نابودی آن ها خواهد شد. همچنین زمین داران و کشاورزان به حریم و عَرصۀ بنای هخامنشیان دست درازی کرده و تهدیدی برای محوطۀ آن به شمار می آیند. از سویی، ادارۀ میراث فرهنگی استان و شهرستان مَرودشت و پایگاه میراث جهانی پارسه (تخت جمشید) که این بنا در حریم درجه یک آن جای دارد به اَنگیزۀ کمبود بودجه و نیروی کاردر یگان حفاظت، توانایی نگاهبانی و محافظت از یادگار هخامنشیان را به درستی ندارند و آن را به حال خود رها کرده اند.

باید دانست با نگرش به وضعیت موجود، آنچه بسیار ضروری و بایسته است تعیین حریم و عرصۀ بنای ارزشمند «تخت گوهر» از سوی مسولان میراث فرهنگی است که باید در اولویت کار آن ها قرار گرفته و هرچه زودتر اِجرا شود تا بتوان دست کم از دست درازی های زمین داران آن را در اَمان داشته و از حفاظت نسبی برخوردار باشد. از سویی، برای حفاظت از آن از دید قانونی دست بازتر است و می توان از اَهرم ها و موارد بازدارنده، بهره برد.

 

بنای «تختِ گوهر» نیازمند نگهبان است

 

یکی از موارد حفاظتی بسیار مهم دربارۀ بنای هخامنشی «تخت گوهر» یا تخت رستم، ضرورت راه اندازی اتاقک نگهبانی همیشگی (دایم) است و باید در دستور کار مسولان میراث فرهنگی قرار گیرد. نگارنده به یاد دارد در گذشته های نه چندان دور اتاقک فلزی که هنوز هم ویرانه های آن برجای است در نزدیکی بنای «تخت گوهر» وجود داشته و همواره از یک نگهبان ثابت و همیشگی برخوردار بوده است. اما چند سالی است که همین حفاظت اندک و نگهبانی نیز، حذف شده و یادگار هخامنشیان را بی دفاع و تنها به حال خود رها کرده اند! با این همه، سرپرست پایگاه میراث جهانی پارسه (تخت جمشید) در گفت و گو با تارنمای فرهنگی مهرگان، موضوع نگهبان ثابت و همیشگی برای حفاظت بهتر از بنای «تخت گُوهر» را اقدامی شایسته و بایسته دانسته است و در دنبالۀ سخنان اَفزود : «ما با کمبود شدید نیروی کار رو به رو هستیم و بارها من این موضوع را در نشست های سراسری عنوان کردم و حتا خودم در تهران و در وزارت میراث فرهنگی پیگیری کرده و درخواست نیروی کار داده ام که تا کنون کمکی در این زمینه اَنجام نشده است. همچنین در پایگاه جهانی پارسه نیز، نیروی کافی در اِختیار نداریم که بتوانیم جا به جا کرده و از آن ها برای نگهبانی همیشگی از بنای «تخت گوهر» یا تخت رستم بهره ببریم».

 

گیاهان خودرو بلای جان «تختِ گوهر»

 

اما رِخنۀ فراوان عوامل بیولوژیکی (گُل سنگ ها) در درون سنگ های بنای «تختِ گُوهر» یادگار هخامنشیان را در سراشیبی نابودی قرار داده است و اَنبوه گیاهان خودرو و علف های هرز در پوسته و بدنۀ بلوک های سنگی سبب فرسودگی و پوسیدگی سنگ ها شده است. همچنین برجای ماندن زباله های اَندک بازدیدکنندگان و دست درازی های سودجویان به بنای «تخت گوهر» از دیگر دشواری های یادگار هخامنشیان به شمار می آید.

رضا نوروزی، سرپرست پایگاه میراث جهانی پارسه (تخت جمشید) در گفت و گو با تارنمای فرهنگی مهرگان با تایید رخنۀ عوامل بیولوژیکی (گل سنگ ها) در درون سنگ های بنای «تخت گوهر» از پیگیری و رفع آن ها خبر داد و گفت : «با وجود کمبود نیروی کار کوشش خواهیم کرد تا یادگار هخامنشیان را از گیاهان خودرو و علف های هرز، هرچه زودتر پاک سازی کنیم».

خوشبختانه در هنگام آماده سازی این گزارش از سوی سرپرست پایگاه میراث جهانی پارسه (تخت جمشید)، پیامی بر روی گوشی نگارنده آمد که بدین گونه است : «چند تَن (نفر) نیرو فرستادم بنای «تخت گوهر» را پاک سازی و خارها و علف ها را جمع کردند».

این موضوع، بیانگر تفاوت مدیرانی است که نخست درک و شناختی از جایگاه میراث فرهنگی و یادمان های تاریخی دارند و دلسوزانه اقدام به کار کرده و از مسولیت خویش شانه خالی نمی کنند و در گامی مهم تر، نشانۀ پیوند و تعامل با رسانه ها و کنشگران میراث فرهنگی است که امید را در دل ها زنده نگاه می دارد.

 

بازشناسی بنای «تخت گوهر»

 

بنای نامدار به «تخت گوهر» سکوی سنگی است در میانۀ راه محوطۀ نقش رستم به پارسه (تخت جمشید) و 500 متری باختر(غرب) آثار ساسانی نقش قهرمانان (نقش رجب) که سده ها است برای پژوهشگران شناخته شده است. این سکوی سنگی دو پله ای که به طرح، اندازه و سبک و شیوه چیدمان قطعه های سنگی، به دو پلکان نخست آرامگاه کورش بزرگ در پاسارگاد می ماند در نوشته ها به نام های گوناگونی همانند تخت رستم، تخت گوهر و تخت طاووس نامیده شده است. اِرنست هِرتسفِلد کمابیش در سال 1930میلادی نخستین باستان شناس و شرق شناسی بود که از تخت رستم به عنوان آرامگاه در حال ساخت و ناتمام کمبوجیه فرزند کورش بزرگ نام برد. پس از آن، این نظریه هواداران بیشتری پیدا کرد و اِمروزه نظریۀ غالب در اِنتساب و کاربری این بنا است. وی از «اُستودان»هایی که سپس تر بر سطح ناتمام سازه پدید آمده، مستندنگاری کرد و کوشید تا با برداشتن شماری از بلوک ها از جای خود به لوح پی بنای آرامگاه دست یابد. هرچند که، نتیجه ای در بر نداشت.

به گمان اِریک اِشمیت که از سال های 1935 تا 1939میلادی و پس از هِرتسفلد سرپرستی کاوش های موسسۀ شرق شناسی دانشگاه شیکاگو را در ایران بر دوش داشت، اگر اِدعای هرتسفلد در رابطه با تعلق تخت رستم به کمبوجیه اثبات شود به معنای به عقب بردن پیشینۀ نخستین فعالیت های ساختمانی در دشت مَرودَشت به پیش از زمان داریوش بزرگ و میان سال های 530 تا 522 پیش از میلاد است.

در حدود نیمۀ دهه 70 میلادی بانو و آقای «آن و جوزپه تیلیا»، سرپرستان هیات ارسالی «ایزمئو» نسبت به مرمت و بازگرداندن بلوک های سنگی تخت رستم به جای خود اقدام کردند. آن ها همچنین کوشیدند تا با پاک سازی پیرامون بنا تا فاصله چند متری و آشکارسازی سطح بلوک های زیرسازی، کمابیش حد و حدود بنا را آشکار کنند.

 

کاخ دشت «گوهر» یا کاخ ناتمام کمبوجیه

 

   در اَمردادماه سال 1353خورشیدی (آگوست 1973میلادی) و در هنگام شخم زنی، در اثر برخورد تیغۀ تراکتور با یک ته ستون سپید رنگ دفن شده در خاک در فاصله حدود 170 متری خاوری (شرقی) تخت رستم، سبب جلب توجه بانو «آن بریت تیلیا» باستان شناس شاغل در پارسه (تخت جمشید) به محل کشف شد. با انجام کاوش های پیگردی در پاییز همان سال ، 27 بلوک زیرسازی ته ستون در دو ردیف آشکار می گردد که بر روی 5 تای آن ها ته ستون هایی همانند نمونه برخورد کرده با تیغ تراکتور به قطر 58 و بلندای 28 سانتی متر کشف می شود که با در نظر گرفتن نخستین ته ستون کشف شده به وسیلۀ تیغۀ تراکتور، شمار 6 ته ستون سپید رنگ در جای اصلی خود کاوش شد. این ته ستون ها همگی از آنِ یک ایوان سراسری یک کاخ هخامنشی بودند که با درازای 55 متر در راستای خاوری-باختری امتداد داشته است. ظرافت در پرداخت سطوح ته ستون، نبود استفاده از قلم شانه ای، قرارگیری به صورت مستقیم بر روی بستر سنگی و شکل خاص شکم دار که در پاسارگاد و پارسه (تخت جمشید) مشابه ای ندارد از ویژگی هایی است که به درستی از سوی بانو«تیلیا» بر روی آن ها تأکید می شود. هر 6 ته ستون کشف شدۀ ایوان بنا به گزارش وی به پارسه انتقال داده می شود.

بانو«تیلیا» سپس متوجه محدودۀ برجسته ای می شود که در شمال ایوان جای دارد و با عملیات پیگردی و گمانه زنی در این بخش موفق به شناسایی چندین ردیف از بلوک های زیرسازی شد که بر روی چهار تا از آن ها ته ستون های خاکستری رنگ بزرگی به قطر 99 سانتی متر و بلندای 36 سانتی متر قرار داشت. این بخش در حقیقت تالار کاخ را در برداشته که فاصله ستون های آن از یک دیگر 365 سانتی متر بوده است. از دید بانو«تیلیا» تالار مرکزی دست کم 4 ردیف 8 تایی ته ستون داشته است. کمی آن سوتر در سمت شمال، ادامه گمانه زنی ها و سونداژها سبب کشف یک ردیف 8 تایی از بلوک های زیرسازی دیگر شده که براساس محدودۀ تراش خورده ای که محل ته ستون را نمایان می کرد، همانندی نزدیکی با بلوک های زیرسازی و ته ستون های ایوان جنوب تالار داشت. درازای این ایوان واقع در شمال تالار، 33 متر و هم اندازه با درازای تالار اصلی برآورد شده است.

بانو«تیلیا» در پایان این گونه نتیجه گیری می کند که نزدیکی کاخ تازه کشف شده با بقایای تخت رستم و همچنین شباهت جهت گیری هر دو بنا نسبت به جهات جغرافیایی در کنار تاریخ گذاری پیش از داریوش بزرگ برای هر دو، نشان دهندۀ ارتباط نزدیک کاخ و سکوی سنگی با یک دیگر است. از سوی دیگر، نقشه (پلان) پاسارگادی کاخ به جهت گستردگی ایوان، طرح مستطیلی تالار، وجود ستون های چوبی بلند برای تالار و با ارتفاع کوتاه تر برای ایوان ها، به همراه استفاده از دو نوع ته ستون، رنگ روشن برای ایوان و تیره برای تالار و نبود استفاده از قلم شانه ای همگی بیانگر تاریخی متفاوت از بناهای پارسه (تخت جمشید) هستند. همچنین به گمان بانو «تیلیا» وجود ته ستون های با انحنا دار و متورم بزرگ ترین تفاوت کاخ دشت گوهر با آثار پاسارگاد است. وی به درستی به شباهت ته ستون های ایوان و تالار کاخ با نمونه هایی که پیش از این از دشت مرودشت در حدود ویرانه های شهر پارسه و پشت روستای فیروزی بدست آمده بود، اشاره می کند.

به جز بانو«تیلیا» ولفرایم کلایس در پژوهشی که بر روی بقایای بدست آمده از کاخ دشت گوهر و سنجش با نقشه (پلان) دیگر کاخ های هخامنشی انجام داد به ارایۀ یک طرح بازسازی براساس نقشه کاخ های پاسارگاد اقدام کرد که در نوع خود بسیار جالب توجه است.

همۀ شواهد تاریخی و فنی و سبک شناسی امروزه ما را به این نقطه هدایت می کنند که همان گونه که پیش از این «هرتسفلد» و «اِشمیت» پافشاری کرده بودند تخت گوهر یا تخت رستم و کاخ نزدیک آن دو عنصر مهم از یک مجموعه ساختمانی در برگیرندۀ کاخ و آرامگاه بوده اند که براساس اصول معماری پاسارگادی به دستور کمبوجیه فرزند کورش بزرگ در حدود فاصله زمانی 530 تا 522 پیش از میلاد در دشت مرودشت در حال ساخت بوده اند که به اَنگیزۀ مرگ کمبوجیه ادامه و تکمیل ساخت و سازها متوقف می شود.

 

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، بنای باستانی نامدار به «تخت گوهر» یا تخت رستم بی گمان در زمان پادشاهی کمبوجیه فرزند کورش بزرگ ساخته شده است و امروزه تردیدی در آن وجود ندارد. اما این که آیا به راستی این بنا آرامگاه کمبوجیه بوده با نگرش به بنای منسوب به آرامگاه کمبوجیه در پاسارگاد، بی گمان جای تردید دارد و نیاز به پژوهش و کاوش های باستان شناسی بیشتری است و نگارنده باورمند است اگر کاربری آرامگاهی و نیمه تمام برای بنای «تخت گوهر» قایل باشیم، می توان آن را به فرد دیگری همانند بردیا دیگر فرزند کورش بزرگ (پیشنهادی) نسبت داد.

بنای «تخت گوهر» در شهرستان مرودشت و در بخش مرکزی جای دارد و با شمارۀ 13340 در تاریخ 22 اَمردادماه 1384 خورشیدی به ثبت ملی رسیده است.

 

یادگاری نویسی با خراش سنگ ها بر روی یادگار هخامنشیان!؟

رخنه خارها و علف های هرز به درون سنگ ها مایه پوسیدگی و فرسودگی آن ها می شود

رخنه گل سنگ ها که تهدیدی جدی برای بنای هخامنشیان است

ترک و شکاف هایی که در بلوک های سنگی به وجود آمده است

دست درازی سودجویان و شکستن بخشی از سنگ های بنا که نیاز به نگهبان ثابت را گوشزد می کند

برجای ماندن خاکستر آتش و زباله های بازدیدکنندگان که سبب آسیب رسانی به یادگار هخامنشیان شده است

بنای هخامنشی نامدار به تخت گوهر یا تخت رستم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

*پژوهشگر تاریخ ایران و میراث فرهنگی کُنشگر و پژوهشگر میراث فرهنگی، گردشگری و زیست بوم راهنمای گردشگری خبرنگار آزاد – دبیر انجمن مهرگان



سه شنبه 25 مهر 1402
بازدید : 830


دیدگاه ها

محسن

یک سری بی شرف و بی وطن هستن که میخواهند تاریخ ایران رو نابود کنند ولی زهی خیال باطل. همانند خار ریشه سست دین کثیف اسلام رو از خاک مقدس ایران بیرون خواهیم کشید.

دیدگاه خود را بنویسید