ماهی نماد زایندگی و باستانی ایرانیان درخوان نوروزی (2)

پنج شنبه 9 فروردین 1403





ماهی نماد زایندگی و باستانی ایرانیان درخوان نوروزی (2)







تارنمای فرهنگی مهرگان گروه جشن های ایرانی سیاوُش آریا*

 

تو این را دروغ و فِسانه مخوان ...

آیین ها و آداب هایی که در پیشانیِ جشن های باستانی ایرانیان نمودار شده است بی گمان با خردورزی و اندیشه همراه بوده و پس از گذرِ هزاره ها با اندکی دگرگونی به ما رسیده است. این آیین های کهن یک شبه پدیدار نشده که بتوان آن را به سادگی و آسودگی از دل مردم پاک کرد. نیاکان پاک نهاد ما برای ماندگاری فرهنگ و شناسۀِ (هویت) ایرانی،چه خون دل هایی که نخورده،رنج های فراوانی که نکشیدند و چه جان فشانی و جان بازی ها که نکرده اند. آن هنگام که در برابر دَدمنشی های (وحشی گری های) بیگانگان تاب نیاورده و در میدان نبرد و رزم باختند،این فرهنگِ ستُرگ و نازش خیز ایرانیان بود که در برابر دشمنان استوار و پابرجا ماند و حتا آنان را شیفته و دلبستۀ خویش کرد.

یکی را همی تاج شاهی دهد /  یکی را به دریا به ماهی دهد (فردوسی)

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان،نُمادهای خوان (سفره) نوروزی هرکدام رازهای سر به مُهر و فلسفه ای ژرف را در پشت پرده داراست که نتیجۀ خردمندی و خردگرایی و هوشمندی پدران و مادران پاک سرشت ما بوده است. در بخش نخست این گزارش ماهی را از دیدگاه باستان شناسی واکاوی و بررسی کردیم. اینک از نگاهی دیگر به این نماد زیبا می پردازیم :

نخست بهتر است کمی دربارۀ ماهی بدانیم که چگونه جانوری است. در فرهنگ واژگان معین می خوانیم : ماهی ها رَده ای از جانوران آبزی هستند که پست ترین مهره داران به شمار می آیند. هستی برانشی در دورۀ نمو جنینی بقیۀ جانوران مهره دار از جمله انسان و همچنین صفات دیگری که مهره داران بسیار خوب در دورۀ جنینی نشان می دهند ثابت می کند که ماهی ها نیاکان (اجداد) همۀ مهره داران دیگر می باشند. ماهی ها به شوَند (دلیل) سازش با زندگی درآب ریخت (شکل) بدنشان از دیگر مهره داران جدا است و این سازش بیشتر در ریخت بدن و باله ها که اندام های حرکتی جانورند و دستگاه تنفس،پدیدار شده است. ریخت ماهی ها  همگی «دوکی» است و از این روی برای جنبش درآب سراسر مناسب است. اعضای حرکتی ماهی ها شامل هفت باله است که سه تای آن فرد و دو زوج می باشند. باله های فرد عبارتند از بالۀ دمی،بالۀ پشتی و بالۀ شکمی. باله های زوج نیز شامل یک زوج بالۀ شکمی و یک زوج بالۀ سینه ای. در ماهی های پولک دار (فلس دار)،سوی خواب پولک ها از جلو به پس (عقب) است و بدین روی به آسانی در آب شنا می کنند.

ماهی در چکامه ها و ادب پارسی نیز نمود بسیار روشنی دارد :

دام هر بار ماهی آوردی /  ماهی این بار رفت و دام ببرد (سعدی)

عاشق چو برون فتاد از عشق بسوخت /  یا در آب است یا در آتش ماهی (واعظ قزوینی)

مبر آبم اگر گشتم چو ماهی صید این دریا /  که صد چون من به دام آرد کسی کو می کشد شستم (خواجوی کرمانی)

همه احوال دنیایی چنان ماهی است در دریا /  به دریا در ترا ملکی نباشد ماهی ای غازی (ناصرخسرو)

بمانده ماهی از رفتن بناکام /  تو گفتی ماهیی است افتاده در دام  (ویس ورامین).

بر روی فرش های دست بافت کهن ایرانی نیز نگاره های بسیاری از ماهی دیده می شود که همۀ این ها نشان از نمود این جانور در فرهنگ ایرانی و باشَندگی در این سرزمین اهورایی است.

اکنون دیدگاه تنی چند از کارشناسان در رشته های گوناگون را در زیر بخوانید :

شهرزاد اسدی،استوره شناس در این باره به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : « نماد ماهی در پیشینۀ فرهنگ ایران بسیار دیرینه است. ما اگر بخواهیم در فرهنگ های هم سنگ (موازی) هم برآوردی داشته باشیم همانند فرهنگ میان رودان (بین النهرین) که پیوند تنگاتنگی با فرهنگ ایرانی به ویژه ایلامی دارد،می بینیم که آن جا هم نُماد ماهی بسیار ویژه (خاص) و برجسته است. همچنین اگر بخواهیم بر سر خوان نوروزی (سفره هفت سین) روشنگری (تفسیر) کنیم،می دانیم که نماد،نمادِ آناهیتا است. اینک چرا ماهی با آناهیتا در پیوند است. باز هم با نگرش و دست آویزی (استناد) به پیشینه های کهن،می بینیم هر آن چه که کمابیش باشَنده هایی که در آب می زیَند با آناهیتا در پیوند است و بهتر آن است  که این را همگانی کنیم (عمومیت دهیم) و بگوییم با ایزد آب ها در پیوند است. برای نمونه،ما در فرهنگ میان رودان می بینیم که لاک پشت و حتا غورباغه که در واقع باشنده های آبزی هستند نماد ایزد آب به شمار می آیند،و ما در نقش و نگاره های سفالینه ها که یک سرچشمۀ (منبع) بسیار توانگر (غنی) هستند برای آگاهی از باورهای کهن هرچند که با پنداشت و گمان باشد رو به رو هستیم. باز می بینیم که در این نمادها نقش های غورباغه ای و لاک پشتی ریخت و ماهی شکل هستی یافته است و ما نمی توانیم آن ها را نادیده بگیریم. زیرا که در فرهنگ سفال ایران یا حتا میان رودان،نگارۀ یک خط پر از چین و شکن (مواج)،نماد آب است. نگارۀ یک خط شکسته نمادکوه است و دیگر نمونه ها. که این ها نمادهای طبیعی ما هستند و فراگِرد پیرامون (محیط اطراف) ما. و بی چون و چرا بازتاب دهندۀ اندیشه ها و باورها و دیدگاه های مردم باستان است. پس با همین سخن کوتاه آگاه می شویم که ماهی نماد کهن است و دیرینگی دارد».

این کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های باستانی و استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش افزود : « ماهی در کشور چین در آغازسال نو آزاد می شود و ما آن را در تنگ می گذاریم،این ها بماند. در این جا سخن میانگفت (معترضه) می گذارم و آن این است که بسیاری از فرهنگ ها و داشته های فرهنگی جهان فراگیر (شمول) است،ویژۀ ایران نیست. از سویی دیگر نیز با طبیعت در پیوند است و بسیاری از باورها و داشته های فرهنگی وابسته به یک کشور نیست. در بسیاری از کشورهای دیگر ماهی به چشم می خورد. آن دارد آزاد می کند و ما در تنگ بلور می گذاریم. کما این که ما هنوز هم این باور را داریم که ماهی ها را مانند سبزه که به دل آب می سپاریم و یا دردل طبیعت رها می کنیم،آن ها را نیز در جایی مانند رودخانه بیاندازیم. این هم خودش نهادۀ (قضیه) مهمی است برای ما».

اسدی ادامه داد : « بنا به سفرنامه هایی که ارزش فراوانی دارد و در دست است و بسیاری از گوشه های (زوایای) فرهنگی ما را در درازای زمان نشان می دهد،می بینیم که به سپندینگیِ (تقدس) آب اشاره دارد  برای نمونه به سپندینگی آب سعدی در شیراز و ماهی هایی که درون آن است. و این دیرینگی اش بسیار بیشتر از سد (صد) سال است. دست کم بنا بر سرچشمه های نوشتاری (منابع کتبی). آب کاریز (قنات) سعدی از کوهی سرچشمه می گیرد که باستانی است و داستان های فراوانی را به دنبال دارد. بوم (منطقه) سعدی و دژ (قلعه) بندر ساسانی است. و بازتاب این نهاده را نه در سرچشمه های ایرانی،که در سفرنامه ها و دفترهای برون مرزی می بینیم که آنان از این جایگاه بازدید کرده و دیده های خود را به نگارش در آورده اند. پس این نشان از آن دارد که دیرینگی پیوند ماهی با آب و ارزش و اهمیتش بسیار بیشتر از چند سده است. انسان یک آفریدۀ نمادگراست،بوده و هست و خواهد بود و ازآن گریزی نیست. پیمایش (حرکت) ماهی در تنگ بلور نماد جنب و جوش و جنبندگی (تحرک) و زندگی است».

این زبان شناس در پاسخ به این پرسش که برخی می گویند ماهی با سین آغاز نمی شود و پیوندی با خوان نوروزی ندارد به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : « آتشدان و اسپند هم سین ندارند،ولی ما در خوان جای می دهیم و آن فدیه (قربانی) گیاهی است که دارد انجام می شود و ارزش فدیه در باورهای کهن است و ماهی هم سین ندارد،ولی می تواند نماد یکی از ایزدان برجستۀ ایران کهن و به نام آناهیتا باشد. این را واشکافی می کنیم و بسیاری از آن ریز کالاهایی (اقلامی) که ما بر سر خوان نوروزی (سفره هفت سین) می گذاریم هم اکنون شاید دیرینگی اش به باستان نرسد مانند ماهی. ولی چه ایرادی دارد،هرچند که اشاره کردیم که باور به ماهی و پیوندش با ایزد آب بسیار تنگاتنگ است و کهن. اما اگر این که در آن روزگار ماهی بر سر خوان نوروزی گذاشته می شده و بسیار چیزهای دیگری که داریم،هیچ پیوندی ندارد. تنها یک سری ریزکالاهای گیاهی بوده،دانه هایی که پرورش می دادند،پیشکش می کردند و در واقع پیش نمونه بوده است. و به این سان آزمایش می کردند (محک می زدند) و بیشتر خوراکی بوده است. با این همه هیچ ایرادی ندارد،فرهنگ پویایی اش به این است که در درازای زمان دگرگون می شود و به دید من به سوی رسایی و پختگی پیش رفته و نه به سوی پسرفت. و این نشان دهندۀ این است که هنگامی من می آیم ماهی را بر خوان می چینم در واقع یک نماد در خوان نوروزی که شاید دیرینگی هم نداشته باشد،سین هم نداشته باشد،ولی ایرادی ندارد. مانند تخم مرغ که سین ندارد و بر خوان می گذاریم و در روزگار کهن هم بوده و در نگاره های پارسه (تخت جمشید) هم در نوروز بازتاب داشته است. سخن من این است که هیچ ایرادی ندارد که باستانی باشد یا نه. چرا ما می آییم به هر چیزی گیر می دهیم هر داستانی که در هازمان (جامعه) امروز باب می شود به آن دامن می زنیم».

اسدی در پایان افزود : « اینک یک فرهنگ چینی ستیزی باب شده در میان روشنفکران ما. این بد نیست که ما داریم برمی گردیم به داشته های خودمان. اما در این میان باید بسیار هشیار باشیم که همه چیز را نبازیم و بر باد ندهیم. هم اکنون یک سری گفت و گوهایی می شود که می خواهیم با زیست بوم آشتی کنیم،به ماهی ها که آفریده های زنده اند توجه کنیم.در صورتی که این یک نهادۀ جداگانه است. و نباید به ژرفای (عمق) این متن آسیب برسانیم . زیرا به فرهنگ خودمان چنین کرده ایم و این یک فاجعه است. به هر روی ماهی پیوندی تنگاتنگ با ایزد آب دارد و بودنش هم بر سر خوان نوروزی نیاز است و بسیار هم زیبا است. اگر کسانی دلسوز هستند و زیست بوم را دوست دارند راه کاری نشان دهند نه این که با این آیین های کهن ما ستیز کنند. این که کاری هم ندارد».

احمدنوری (آریاچهر) پژوهشگر جشن های ایرانی نیز در همین زمینه به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : «کف زمین در آب به درستی نماد جنبش و زایش و زندگی است،مانند جنینی می ماند که در شکم مادر به جنب و جوش می افتد و ما می دانیم که ایزد آناهیتا پروردگیِ زایش و باروری را بر دوش دارد».

نویسندۀ دفتر نوروز ادامه داد : « ماهی از آن گروه از جانوران سپند در فرهنگ ایرانی است. در اوستا چندین جا نام «کَرَه» گفته شده به نیکی و آفریده های خوب. در نوشته های پهلوی مانند بُندَهش هم به نیکی از آن یاد شده و سپندینگی مینُوی (معنوی) دارد. یکی از نمادهای ماهی نماد ایزد آناهیتا است. زیرا در پیوند با آب است و زندگی نیز در پیوند با آن است. ما در بخش های دیگری از اوستا نیز مانند یشت ها به نام ماهی برمی خوریم».

این پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران در بخش دیگری از سخنانش افزود : «ماهی نمود نیک و سپندی به ویژه در یادمان های تاریخی ما دارد. برای نمونه درگچ بری های آتشکده های ساسانی ماهی به دست آمده است. از سویی دیگر،ماهی وابسته به ماه اسپند که ماه «حوت» است و در باروهای (بروج) دوازده گانه بازتاب دارد که واپسینش ماهی است. همچنین ماهی از نمادهای گاهشماری نیز است».

آریاچهر درباره هفت سین نیز به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : « هفت سین کنونی با روزگار باستانی دیگرگونه بوده است. هرچند بن مایه و جان مایه ها همان هفت سین و یکی است،ولی چیزهایی که کنون در خوان می گذارند آن چیزهای باستانی نیست،دگرگون شده است. ماهی هم نماد ایزد آناهیتا و هم نماد وهومن است. زیرا در خوان باستانی یک نماد از جانوران می گذاشتند مانند تخم مرغ،پنیر که نماد وهومن باشد و نگهدار جانوران است. درست است که ماهی سرخ پیوندی با هفت سین ندارد،ولی دست کم از روزگار صفویه گواهی های (مدارک) آن را در خوان نوروزی می بینیم و به تازگی به وجود نیامده است. درست است که در خوان نوروزی همۀ مردم ایران دیده نشده و این به شوَند (دلیل) کمبود آب در ایران و نبود رودخانه ها در همه جاهای کشور بوده و همچنین پرورش ماهی در همه جا فراگیر نبوده است. به هر روی ماهی  به درستی و نیکی ریشۀ باستانی دارد که نمادهای گاهشماری و ایزد آناهیتا و وهومن نمونه های آن است. زیرا همان گونه که گفته شد،هفت سین باستانی گونه ای دیگر بوده است. ما در بازمانده های (آثار) باستانی نیز نگاره های آن را داریم و می تواند در باستان هم به عنوان نماد بوده باشد. درکل هفت سین باستانی همان هفت سِپندان بوده که امشاسپندان (فروزه های سپند) را در بر می گرفته است».

یک کارشناس زیست بوم و کُنشگر (فعال) نیز درباره چگونگی بهره از ماهی به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : « ماهی را می توان پس از چند روز که در خوان نوروزی گذاشت با هماهنگی مدیران شهری به آبدانک ها (حوضچه ها) برد،مانند شیراز که آبدانک سعدی و حافظیه و مجموعه وکیل را دارد و صحنۀ زیبایی هم به یادگار می گذارد. در بوستان ها نیز شهرداری می تواند در استخرها و آبدانک ها ماهی ها را بریزد که زیبایی ویژۀ خود را دارد».

علی اکبر کاظمینی ادامه داد : « ولی ریختن ماهی در دریاچه ها و تالاب ها درست نیست. زیرا که گونۀ مهاجر و غیر بومی به شمار می آید و با آن آب و هوا سازگاری ندارد و نمی توانند خود را با شرایط محیط سازگار کنند و می میرند. ماهی ها درگذشته در آبدانک های خانه های قدیمی ماندگار بوده و زنده می ماندند. اکنون با زندگی در آپارتمان ها شرایط دگرگون شده و فضا برای ماهی ها نیست و با کمبود نور و شرایط هوا رنگ آن ها دگرگون خواهد شد و بهتر است به بوستان ها و آبدانک ها برده شوند».

دبیر موسسه 13 فروردین در بخش دیگری از سخنان خود به ما گفت : « باید مدیران شهری برنامه ریزی کنند و جایگاه هایی را به مردم شناسایی (معرفی) کنند تا ماهی ها را به آن جا سپرد که از میان نروند. به هر روی باید چندین گروه و با کار کارشناسی و راه کارهای درست از مرگ آنان پیشگیری کرد. نه آن که آیین ها و باورهای مردم را گرفت و با آن ستیز کرد. باید راه کارهای پذیرفتنی (منطقی) را پیشنهاد کرد نه در پی زدودن (حذف) آن باشیم که کاری نادرست و نشدنی است».

کاظمینی در پایان افزود : « می توان درخانه های تاریخی با هماهنگی سازمان میراث فرهنگی که در استان پارس (فارس) هم فراوان است و همگی استخر یا آبدانک دارند آب ریخت و آن ها را در آن جا نگهداری کرد و به زیبایی های آن ها هم افزود و آیین دیرینۀ ایرانی را هم زنده کرد. در واقع نماد این استخرها و آبدانک های خانگی،ماهی بوده که آمیخته ای از آب و طبیعت است. از سویی دیگر،ماهی ها نخستین جانداران در سیر رسایی و تکامل زیست بوده اند و پس از آن پرندگان و پستانداران به هستی آمدند و ماهی نماد فرهنگ ایرانی است و زیبندۀ خوان نوروزی».

در پایان به باور نگارنده،ماهی و دیگر نمادهای خوان نوروزی هرکدام دفتری است از خرد و شناخت و دانایی (معرفت) نیاکان پاک سرشت ما که با خون و رگ ایرانیان تندیده شده و از گذر هزاره ها و نامهربانی ها به در آمده و هیچ کس و گروهی توان از میان بردنش را ندارد. و باز هم بایسته یادآوری است که همین نماد ماهی جای پرداخت و کار بسیاری دارد که در این جستار نمی گنجد.

 


*پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران راهنمای گردشگری کُنشگر میراث فرهنگی و زیست بوم دبیرانجمن مهرگان




1393/12/29
بازدید : 4028


دیدگاه ها

دادمهر

جناب آریا ضمن تبریک سال نو و نوروز باستانی، بنده از زبان جناب آقای موبد کورش نیکنام شنیدم که ماهی جزئی از فرهنگ ما نیست، در ضمن خود شما به عنوان کسی که هم کنشگر میراث فرهنگی و هم زیست بوم هستید و به هر دو حوزه علاقه و اشراف دارید، پیشنهاد دهید که چکار باید کرد. سپاس بیکران

درود و سپاس بی کران. نوروز، بزرگ ترین وکهن ترین جشن جهانی برشما و خانواده ارجمند نیز همایون باد. درباره دکتر نیکنام که سال های سال است ازنزدیک می شناسمشان و ارجش می نهم باید گفت که ایشان دراین زمینه صاحب نظر نیستند، ایشان درباره جشن های ایرانی هم دیدگاه شگفت آوری فرموده بودند و آب به آسیاب کم دانشان پاشیدند. هرچند با ایشان دوست هستم و برایم گرامی هستند... درباره راهکار هم کارشناس زیست بوم پاسخ داده اند و دیدگاه های خودم را هم در امرداد بازتاب داده ام. به دیدگاه کدبان فیروزی در امرداد هم توجه شود. به هر روی برخی با این آیین ها سرناسازگاری دارند و اگرهم هر شوند و مدرکی رو نمایید بازهم نخواهند پذیرفت. با این همه از دید من ارزش و اهمیتی هم ندارند که شمار ناچیزی سر ستیز داشته باشند. این آیین ها و خود جشن ها از هزاره ها به سلامت گذر کرده و ماندگار خواهد بود و این جستار را برای روشنگری و آگاهی خوانندگان آورده بودم و راه کارها به دست کارشناسان باید انجام پذیرد تا کارگر افتد. اگر به سخنان ما گوش فرامی دادند امروز روزگار یادمان های تاریخی و تالاب ها و زیست بوم مان این نبود. با سپاس ازشما گرامی کنجکاو. /
پاینده و جاوید باد ایران

خاطره

درود بر شما سپاس از دوست بزرگوارم بانو اسدی که بسیار عالی توضیح داده بودن و سپاس از شما که نطالب رو ارایه کردید

كوروش دادار

درود مى ستاييم

دیدگاه خود را بنویسید