«سبزه» ، نماد جاودانگی و فزونی خوان نوروزی (3)

پنج شنبه 9 فروردین 1403





«سبزه» ، نماد جاودانگی و فزونی خوان نوروزی (3)



 

 

 

 

 

تارنمای فرهنگی مهرگان گروه جشن های ایرانی سیاوُش آریا*

 

آیین ها، نمادها و استوره های هر کشوری بیانگر فرهنگ و باورهای مردمان آن سرزمین است که در پَس سده ها و هزاره ها هستی یافته و ماندگار شده است. ایران نیز، همانند دیگر سرزمین های باستانی آیین های ویژۀ خود را داشته است. بی گمان یکی از آیین های برجسته و یگانۀ این سرزمین اهورایی ، جشن های باستانی یا ایرانی است که نشانۀ خِردوَرزی و هوشمندی نیاکان پاک نهاد ما بوده است.

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، در دو گزارش پیشین به چرایی پاسداشت آیین ها به ویژه جشن های ایرانی پرداخته شد. همچنین در گفت و گو با یک ایران شناس و نویسنده، فلسفه و نمادهای خوان «هفت سین» به ویژه سبزه بررسی شد. هم اینک در بخش دیگری از این گزارش و در گفت و گو با یک استوره شناس، چرایی بودن سبزه در خوان نوروزی را واکاوی می کنیم. اما پیش از آن باید به یک موضوع نگرش داشته و به آن پرداخت. «سبزه»، تنها نمادی از خوان «هفت سین» است که در میان همۀ کشورهایی که نوروز را برپا می دارند، رَوایی دارد. به دیگر سخن، «سبزه» را می توان نماد همبستگی در میان همۀ باشَندگان در پروندۀ جهانی نوروز دانست. حال چگونه می توان آن را به کنار گذاشت و برچید!؟

شهرزاد اسدی، زبان شناس و استاد دانشگاه دربارۀ ارزش سبزه و فلسفۀ آن به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : « گیاه یکی از باشَندگان بُنیادین در باورهای نیاکانی و به ویژه مَزدایی (زرتشتی) است. انگیزۀ ارزش این گیاه در باورهای باستانی نیز، زندگی وابسته به کشاورزی و دامداری آن روزگار بوده است. بی گمان انگیزۀ  بُنیادین تر آن را می توان در زیست بوم کم آب کشور جست و جو و بررسی کرد. پس در واقع ما نداشته ای را در این جا داریم که زندگی تا مغز استخوان به آن وابسته است. از همین روی است که گیاه ارزش و اهمیت ویژه ای در آیین و باور باستانی ایرانیان دارد. همچنین خوان نوروزی در آغاز سال که زمان نفس کشیدن زمین است، گسترده می شود. زیرا همۀ عناصر طبیعت در این زمان جان می گیرند. خاک پَرورنده است، گیاه در آن زمان رشد پیدا می کند و گرما در آن هنگام به مرز دل انگیز (حد مطلوب) خود می رسد. آب نیز در آن زمان هست که روان می شود. زیرا برف های کوه ها آب شده و به شکل رودها و چشمه ها روان خواهد شد. پس خوان نوروزی در آغاز سال که زمان نفس کشیدن زمین است، گسترده می شود. هم اینک باید بدانیم که چرا بودن آخشیج ها ارزش پیدا می کند و یا چرا این عناصر بُنیادین بر سر خوان «هفت سین» به عنوان یک نماد پاینده، ارزش داشته است. زیرا نوروز، نقطۀ آغاز است. نقطۀ آغازی که ما هنوز هم در فرهنگ کشور آن را می بینیم و به آن وابسته هستیم. روز آغاز ماه یا هفته را ارج می نهیم. نخستین پولی که یک فروشنده (کاسب) دریافت می کند، برایش با ارزش است. نخستین ساعت روز و آغاز کار و کوشش برای مردم ارزشمند است. همچنین است نوروز که در آغاز سال برپا شده و پاس داشته می شود و ارزش آن دوچندان (مضاعف) است. هم اینک بیاییم و به فلسفۀ خوان نوروزی که در این روزگار می گُسترانیم و پهن می کنیم، نگاهی بیاندازیم. نمادهایی از عناصری که نمود زایش و فُزونی (برکت) در طبیعت هستند را بر خوان «هفت سین» می چینیم و درخواست می کنیم از پروردگار که آن ها را همیشه داشته باشیم و سپاس گذار دادار خواهیم شد که این داده ها رو به فُزونی رود. ما اگر به خوان «هفت سین» به ژرفی نگاه کنیم، همگی نمادین است. از ماهی گرفته تا دیگر چیزها. از سویی دیگر، اگر عناصر خوان نوروزی را بررسی کنیم، می بینیم که چه اندازه آخشیج های گیاهی در آن داریم. سنجد، سیب، سمنو، انار و ... و حتا اِسپند (اسفند). و همۀ آن ها اَقلام گیاهی به شمار می آیند. اما یکی از ارزشمندترین داشته های ما بر خوان «هفت سین» بی گمان سبزه است که نماد سبزینگی طبیعت و نفس کشیدن زمین است. نماد این است که ما به میانجی (واسطه) آن از پروردگار می خواهیم که سال پُر برکتی را داشته باشیم و همۀ این داده ها (اقلام هفت سین) را در کنار خود داشته و نگه داریم. ما حتا از عناصر جانوری هم نمادی بر خوان نوروزی می گذاریم، همانند شیر. و یا همان شیر برنجی که در فرهنگ ما شیرازی ها پاینده است و در آن هم نماد گیاهی و هم جانوری دیده می شود. از همین روی «سبزه» به عنوان یک نماد ارزشمند گیاهی باید بر سر خوان «هفت سین» پایندگی داشته باشد. رنگ سبز، رنگ خوش شِگونی در فرهنگ ایرانی است. ما هنگامی که به ریشه های واژه ها در زبان پارسی نگاه می کنیم، برای رنگ سبز ریشه ای در زبان باستانی جست و جو نمی کنیم. و این موضوع به آن انگیزه است که زیست بوم پیرامون ما یا همان ایران، زیست بوم بسیار سر سبزی نبوده و نیست. باز بر می گردیم به همان سخنان آغازین که نداشته ای که زندگی به آن وابسته و برایمان بسیار ارزشمند است. برای نمونه گرسنگی ما را برطرف می کند، پس از این روی ارزش و اهمیت دارد و پایندگی و سبزینگی خوان نوروزی باوری کهن و همراه با خرد بوده است».

این استوره شناس در پایان افزود : « ما در کارکردهای کهن خود می بینیم که نیروی گرفته شده از طبیعت به آن بازگشت داده می شده است. با این روش که سبزه را در دل طبیعت می انداختیم و یا به آب می سپردیم. یعنی سبزه با آب رشد و نمو پیدا کرده و چیزی را از آفرینش کم کرده است و ما این را بر می گردانیم و به آب می دهیم. بی گمان باید ریشۀ این دل نگرانی را در جایی دگر و با آرمانی دیگر واکاوی کرد. همچنین دل نگرانی برای زیست بوم را می توان با آموزش درست و روش درست نگهداری سبزه برطرف کرد. از سویی دیگر، می توان به جای کاشت چندین سبزه در هر خانواده، به کاشت یک سبزه بَسنده کرده تا بتوان در آب و سبزه هم صرفه جویی کرد. پس بهتر است به جای ستیز و مخالفت با داشته های خود که از نیاکان خردمند و پاک نهاد ما برجای مانده، به پاسداشت و نگهداشت آن پرداخته و به این آیین ها و جشن های ملی خود ببالیم. در پایان باز می گویم که سبزه همیشه نماد زندگی و جاودانگی بوده و است و جدایی آن از خوان «هفت سین» ناشدنی است».

دنباله دارد ...

 


*پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران راهنمای گردشگری خبرنگار آزاد کُنشگر میراث فرهنگی، گردشگری و زیست بوم دبیر انجمن مهرگان



1394/12/14
بازدید : 3130


دیدگاه ها

دیدگاه خود را بنویسید